من از جهاني دگرم (2)
ساقي از اين عالم واهي رهايم کن ، رهايم کن (2)
نمي خواهم در اين عالم بمانم (2)
بيا از اين تن آلوده و غمگين جدايم کن ، جدايم کن (2)
نمي خواهم در اين عالم بمانم (2)
بيا از اين تن آلوده و غمگين جدايم کن ، جدايم کن (2)
تو را اينجا به صدها رنگ مي جويند (2)
تو را با حيله و نيربگ مي جويند
تو را با نيزه ها در جنگ مي جويند
تو را اينجا به گرد سنگ مي جويند (2)
تو جان مي بخشي و اينجا به فتواي تو مي گيرند جان از ما (2)
نمي دانم کيم من (2)
آدمم روحم خدايم يا که شيطانم
تا با خود آشنايم کن (2)
اگر روح خداوندي دميده در روان آدم و حواست (2)
پس اي مردم (2)
خدا اينجاست
خدا در قلب انسان هاست (2)
به خود آي (2)
تا که دريابي
خدا در خويشتن پيداست (2)
هماي از دست اين عالم
پر پرواز خود بگشود و در خورشيد و آتش سوخت (2)
خداوندا بسوزانم (2)
همايم کن (2)
نمي خواهم در اين عالم بمانم (2)
بيا از اين تن آلوده و غمگين جدايم کن ، جدايم کن
من از جهاني دگرم.