درب کنسرو بازکن برقی

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ ابوالفضل 

سلام برادر محترم و نور چشمم- حقير در سال 74 همسفر مكه مرحوم آغاسي بودم -كه از مركز كوثر تهران افتخار آشنائي پيدا كردم تا پايان سفر- شعر بلندي ميخوانند كه بنده هرگز ديگر چه فبل و بعد از رحلت شهادت گونه اش جائي نديدم-دو سه بيتش اين است -اگر سراغ دارييد به حقير برسانيد-دعاگويتان هستم در جوار امام رضا(ع)

علي مولاي مظلومان عالم-بگو از نارفيقان چون بنالم

از ان روزي كه سر در چاه كردي- مرا از درد خويش اگاه كردي

تو را با ريسمان فتنه بستند..... يا علي

پاسخ

علي مولاي مظلومان عالم بگو از نارفيقان چون بنالم از آن شامي که سر در چاه کردي مرا از درد خويش آگاه کردي طنين ناله در افلاک افتاد تمام آسمان بر خاک افتادپر و بال تو ((زهرا)) را شکستند تو را با ريسمان فتنه بستند کدامين شب از آن شب تيره تر بود که زهرا حايل ديوار و در بود زمان بر سينه خود سنگ مي کوفت زمين از داغ زهرا شعله ور بود تو مي ديدي ولي لب بسته بودي که آيين محمد در خطر بود؟ ندانستم که در چشم حقيقت کدامين مصلحت مد نطر بود گلويت استخواني اتشين داشت که فريادت فقط در چشم تر بود؟ فداي تيغ عريان تو گردم کسي آيا زتو مظلوم تر بود؟ مه خورشيد طلعت کيست؟ زهرا چراغ شعله خلقت کيست ؟ زهرا پس از زهرا علي بي همزبان شد اسير امتي نامهربان شد علي تنهاست در يک قوم گمراه زبانش را که مي فهمد به جز چاه پس از او کيسه نان و رطب کو صداي ناله هاي نيمه شب کو خدايا کاش آن شب بي سحر بود که تيغ ابن ملجم شعله ور بود اذان گفتند و ما در خواب بوديم علي تنها به مسجد رهسپر بود در آن شب تا قمر در عقرب افتاد غم عالم به دوش زينب افتاد فدک شد پايمال نانجيبان علي لرزيد و در تاب و تب افتاد يقين دارم به جرم فتح خيبر فدک در دست ال مرحب افتاد علي جان کوفيان غيرت ندارند که فرمان تو را گردن گذارند علي جان کوفيان با کياست جدا کردند دين را از سياست بنام دين سر دين را شکستند دو بال مرغ امين را شکستند لينك مطلب:http://www.imamali.com/fa/f-sher09.html