کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا
این همه عزاداری برای چیست ؟و با این کار خود می خواهیم چه چیز را ثابت کنیم ؟با این کار ما نه امام حسین(ع) زنده می شود و نه یزدی است که حکم اعدامش صادرشود!تازه مگر امام حسین و خانواده اش تنها کسانی هستند که کشته شده اند و یا تنها کسانی هستند که با آن وضع مصیبت بار مردانشان کشته و زن و بچه شان به اسارت رفته است؟ تاریخ را ورق زنی سراسر پر است از کشت وکشتار و شکنجه و اسارت و ....
پس چرا تنها عاشورا ؟
لابد همه می دانیم که جرم امام حسین چه بود؟بیعت نکردن با خلیفه زمان و خروج علیه او و این هم باز مطلب تازه ای نیست در طول تاریخ هر کسی با حکومت وقت در افتاده و بر علیه آن خروج کرده حکمش یا قتل بوده یا شکنجه و حبس.البته حکومتهای غیر دینی را نمی دانم شاید در آنها هم چنین باشد و شاید هم نه.نمی خواهم بگویم حکومتهای غیردینی برخوردشان با مخالفانشان شاید بهترباشد ولی حداقل به فرض آنها کسی را هم بکشند آن فرد به عنوان قهرمان شناخته می شود و به ایشان تهمت بی دینی و خروج از دین زده نمی شود تا همه خونش را حلال بدانند! ولی در حکومتهای دینی تا دلت بخواد در کتابهای تاریخ نمونه کشته شدن مخالفان زیاد است از حکومت کلیساها گرفته تا شهادت تک تک ائمه علیهماالسلام وشهادت میثم ها و کمیل ها و ....
اگر بخواهیم عاشورا را فقط از لحاظ مصیبت وارده و کیفیت کشته شدن شهدا و دستگیری و حبس در نظر بگیریم نمونه های بسیار زیادی در جامعه امروزی هست مردی که زنی را قطعه قطعه کرده زنی که شوهرش را یا دوستی که دوست صمیمی خود را کشته و حتی جسدش را آتش زده و....آیا اینها هم شایسته جاودانه بودن هستند و باید قرنها بر آنها گریه کرد ؟لابد نه! چون تنها با گریه کردن مشکلی حل نمی شود.
پس بااین اوصاف چرا امام حسین مظلوم است و چرا در زیارت امیرمومنین علی (ع)می گوییم السلام علیک یا اول مظلومین؟
مظلومیت امام حسین کمیت و کیفیت کشته شدنشان نیست چون می دانیم هر کس ازحکومت یک جامعه نافرمانی کند و علیه آن خروج کند حداقلش کشته می شود.
مظلومیت امام حسین این است که افرادی که علیه وی شمشیر می کشند فکر می کنند که دارند حکم خدا و حکم حاکم شرع زمان خودشان را اجرا می کنند !
مظلومیت امام حسین این است که مردم می گویند درشان تو نیست که قوانین جدت رسول خدا را زیرپای بگذاری!
مظلومیت امام حسین این است که طرف مقابل او ادعا می کنند که قانون برای همه یکی است و کسی که مرتد شده حکمش قتل است هر چند که نوه رسول خدا باشد!
و مظلومیت امام علی(ع) این است که برای سپردن حکومت به وی شرط می گذارند که تو باید به کتاب خدا و سنت رسول خدا پای بند باشی یعنی تا آنروز نبوده و یا اطمینان به باقی ماندنش در این راه نداشتند!
و مظلومیت امام علی در این است که به وی گفتند وقتی طرف مقابل قرآنها را بر سر نیزه ها کرده اند و می گویند قرآن بین ما حکم کند چرا شما دستور دادید که آنها را بکشید و قرآنهایشان را برزمین بریزید پس شما از دین خدا خارج شده اید هرچقدر که امام فرمودند که قرآن ناطق منم و اینها فقط کاغذ و مرکبی بیش نیستند و این نقشه ای بیش نیست تا شما را فریب دهند و....ولی کو گوش شنوا و امام مجبور شد که به خواسته آنها تسلیم شود و ماجرای حکمیت و خوارج و ابن ملجم و شهادت امام....!!!!
و مظلومیت امام علی و امام حسین در این است که قاتل هر دوی آنها فکر می کند که برات بهشت را گرفته است!!
و تازه مظلومیت امام حسن و بعضی از ائمه بیشتر از این هم بود زیرا حتی زمینه قیام هم فراهم نبود و به فرض شهادتش دین هم از بین می رفت زیرا معاویه و مخالفان آنهااز لحاظ حفظ ظاهر اسلامی مانند یزید نبودند و...
پس اولا" هی نگوئیم که کاش در آن زمان بودیم و طرفدار امام حسین(حق) بودیم و علیه باطل قیام می کردیم.
چون اولا"باطل بودن یزید یا حقانیت امام بر همه واضح نبود که هیچ بلکه اکثرا"خلاف این را فکر می کردند!
و مطمئنا" همه آنهایی که در برابر امام صف کشیده بودند افراد شرابخوار و لاابالی و یا طرفدار زر و زور و حریص به حکومت نبودند بلکه گروهی مسلمان و به ظاهر خیلی مومن و مقید به احکام اسلام و برای کسب رضای خدا و برای جهاد در راه خدا البته به خیال خودشان و اجرای احکام خدا و کسب برات بهشت آمده بودند و من و خیلی بهتر از من و امثال من اگر در آن روز بودیم شاید برای شهید کردن فرزند رسول خدا سر از پا نمی شناختیم چون در اثر تبلیغات حکومت وقت همه چیز برعلیه امام حسین بود و ظاهرا"نیازی برای بررسی حق وباطل نبود!چون همگی این تصوررا داشتند جنگ بین حق و باطل است و خلیفه مسلمین (یزید)حق است و گروه مقابل وی(امام حسین)افرادی بی مقدار و خارجی که از دین خدا خارج و مرتد شده اند.
ولی کاش عاشورا یک بار که اتفاق افتاده تمام می شد در این صورت غمی نبود چون امام حسین اولا"می دانست که کشته می شود و اگر هم کشته نمی شد چند سال بعد با مرگ طبیعی از دنیا می رفت همانند سایر پیامبران و گذشتگان .و تازه اسیرشدن فرزندانش راهم می دانست و...درثانی وقتی ایشان خود به این امر راضی بوده دیگر به ما چه؟
ولی مساله این جاست که عاشورا تمامی ندارد ! امام صادق(ع) میفرماید:هر روزی عاشوراست و هر روزی کربلاست
پس جنگ حق و باطل را پایانی نیست و همیشه حق برای همه واضح نیست چه بسا هر دو طرف خود را حق می دانند و کارشان را نه برای امیال شخصی خود بلکه برای جلب رضای خدا انجام می دهند و و این بنا به فرمایش آیت ا... شهید دکتر بهشتی زمانی است که دو گروه مسلمان و معتقد در روبروی هم می ایستند و علیه همدیگر شمشیر می کشند چون در تشخیص حق و باطل دچار اشتباه شده اند.اینها همان زمانی هستند که زمان فتنه نامیده می شوند و مردم در این زمان باید به یک مرجع بالاتر و مطمئن تر رجوع کنند و آن مرجع و آن فرقان و جدا کننده حق از باطل کتاب خدا قرآن است.
پس توصیه ای که به برادران و خواهران کوچگتر از خود دارم این است که هشیار باشید:
1-همیشه ادعای طرفداری از حق دلیل بر این نیست که شما طرفدار حق هستید!
2-همیشه حق و باطل آشکار نیست و به قول حوزوی ها اظهر من الشمس نیست و خیلی وقتها ظاهر با باطن امر خیلی فرق می کند.
3- معیار حق و باطل هیچ شخصیتی نیست و این شخصیتها هستند که باید خود را با معیار حق و عدالت بسنجند نه اینکه حق و عدالت با معیار اینها!و اصلا اختلاف شیعه و اشاعره در مساله عدل الهی همین است !اشاعره می گویند هرکاری که خدا انجام دهد عین عدل است پس عدالت امری نسبی است ولی شیعه اعتقاد بر مطلق بودن عدل دارد و به فرض محال اعمال خدا اگر غیر از این باشد عین عدالت نیست و...
4- شما خود به تنهایی مسئول اعمال و رفتار خود خواهید بود و هیچ کس بار گناه شما را بردوش نخواهد کشید و نمی تواند بکشد.
5-سخن حق را قبول کنید هر چند که گوینده آن یک دیوانه یا یک کودک یا یک آدم بد باشد.
6- چند تا عبادت خشک و خالی و بی محتوا یا حتی با محتوا شما را مغرور نکندتا فکر کنید که شما بهتر از بقیه هستید که امام خمینی می فرمایند:گناهی که انسان را پشیمان سازد بهتراست از عبادتی که وی را مغرور سازد.
7-به راحتی درباره دیگران قضاوت نکنید و برایشان حکم صادر نکنید که بقول مقام معظم رهبری :هر کس از انتقادی بکند ضدولایت فقیه نیست و هر کسی با ارتکاب یک اشتباه منافق نامیده نمی شود.
8- راستگو باشید هر چند که به ضرر خود و یا نزدیکانتان باشد و از دروغ و دروغگویان دوری کنید .
9-از افراط و تفریط خودداری کنید و در بیان حق و یا ابراز باطل مبالغه نکنید و برای اثبات حقانیت خود متوسل به دروغ نشوید .
10- دین و اعتقاد خود را بصورت عقلانی بپذیرید و به احساسات خود میدان ندهید که احساسات گذرا و موقت ولی کاری عقلانی هر چند که کند باشد ولی پایدار است (رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود)
11-برای رسیدن به هر موفقیتی باید مراحل لازم راطی کرد و همت عالی داشت و گرنه با حلواحلوا گفتن دهان شیرین نمی شود و بقول استاد دانشمند با یک کارنامه هفت تجدیدی نمی توان شعار مرگ بر آمریکا داد!
12- به عمل کاربرآید به سخندانی نیست و بقول شهید بهشتی بهشت را به بها می دهند نه به بهانه بنابراین با یک شب عزاداری و گریه بر امام حسین فکر نکنید که آتش جهنم بر شما حرام شده و شما بهشتی شده اید!
13- به بهانه انجام یک عمل مستحب مرتکب صدتا حرام نشوید تا راه مردم راببندید و با سرو صدا ی طبل تا نیمه های شب موجبات آزار و اذیت سالخوردگان مریضان و ....را فراهم کنید و در اثر دیر خوابیدن نماز صبحتان هم قضا شود و از انجام وظایف محوله در خانه کوتاهی کنید و موجبات نارضایتی والدین را فراهم سازید با این مجوز که شما شب قبل تا دمدمای صبح عزاداری کرده اید!
14- با تظاهر اگر توانستید بقیه را گول بزنید مطمئن باشید که خودتان را نمی توانید گول بزنید به ندای درونی خود گوش کنید.
دنیا و هرچه هست در آن، دیو و دد شده
دنیا به قدر خوبی ما و تو بد شده
ما و تو سبزهایم که در دشت رُستهاست
هر سیزدهبدر که رسیده، لگد شده
هر چه دعا به سمت خدا پُست کردهایم
مثل صدا ز کوه به ما مسترد شده
ما رودهای از نفس افتاده نیستیم
دنیا به راه جاری ما و تو سد شده
امّا تو خواب دیدهای اینکه به نام من
سیّارهای توسط چشمت رصد شده
تو خواب دیدهای که من و تو روانهایم
دریا اسیر وسوسة جزر و مد شده
مثل دو رشته رود روانیم و مثل پل
رنگینکمانی از سر ما و تو رد شده شعر از محمد کاظم کاظمی ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سیدموسی سیدمحرمی ( یکشنبه 88/9/22 :: ساعت 2:34 عصر )
قسمتهایی از خطبه غدیر
و اکنون به عبودیت خویش و پروردگاری او گواهی می دهم. و وظیفه خود را در آن چه وحی شده انجام می دهم مباد که از سوی او عذابی فرود آید که کسی یاری دورساختن آن از من نباشد. هر چند توانش بسیار و دوستی اش (با من) خالص باشد.
- معبودی جز او نیست - چرا که اعلام فرموده که اگر آن چه (درباره ی علی) نازل کرده به مردم نرسانم، وظیفه رسالتش را انجام نداده ام؛ و خداوند تبارک و تعالی امنیت از [آزار] مردم را برایم تضمین کرده و البته که او بسنده و بخشنده است.
پس آنگاه خداوند چنین وحی ام فرستاد: «به نام خداوند همه مهرِ مهرورز. ای فرستاد? ما! آن چه از سوی پروردگارت دربار? علی و خلافت او بر تو فرود آمده بر مردم ابلاغ کن، وگرنه رسالت خداوندی را به انجام نرسانده ای؛ و او تو را از آسیب مردمان نگاه می دارد.»
هان مردمان! آنچه بر من فرود آمده، در تبلیغ آن کوتاهی نکرده ام و حال برایتان سبب نزول آیه را بیان می کنم: همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوی سلام، پروردگارم - که تنها او سلام است - فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین من در میان امّت و امام پس از من بوده. جایگاه او نسبت به من به سان هارون نسبت به موسی است، لیکن پیامبری پس از من نخواهد بود او (علی)، صاحب اختیارتان پس از خدا و رسول است؛
و پروردگارم آیه ای بر من نازل فرموده که: «همانا ولی، صاحب اختیار و سرپرست شما، خدا و پیامبر او و ایمانیانی هستند که نماز به پا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازند.» و هر آینه علی بن ابی طالب نماز به پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است.
و من از جبرئیل درخواستم که از خداوند سلام اجازه کند و مرا از این مأموریت معاف فرماید. زیرا کمی پرهیزگاران و فزونی منافقان و دسیس? ملامت گران و مکر مسخره کنندگان اسلام را می دانم؛ همانان که خداوند در کتاب خود در وصفشان فرموده: «به زبان آن را می گویند که در دل هایشان نیست و آن را اندک و آسان می شمارند حال آن که نزد خداوند بس بزرگ است.»
و نیز از آن روی که منافقان بارها مرا آزار رسانیده تا بدانجا که مرا اُذُن [سخن شنو و زودباور ]نامیده اند، به خاطر همراهی افزون علی با من و رویکرد من به او و تمایل و پذیرش او از من، تا بدانجا که خداوند در این موضوع آیه ای فرو فرستاده: « و از آنانند کسانی که پیامبر خدا را می آزارند و می گویند: او سخن شنو و زودباور است. بگو: آری سخن شنو است. - بر علیه آنان که گمان می کنند او تنها سخن می شنود - لیکن به خیر شماست، او (پیامبر صلی الله علیه و آله) به خدا ایمان دارد و مؤمنان را تصدیق می کند و راستگو می انگارد.»
هان مردمان! بدانید این آیه دربار? اوست. ژرفی آن را فهم کنید و بدانید که خداوند او را برایتان صاحب اختیار و امام قرار داده، پیروی او را بر مهاجران و انصار و آنان که به نیکی از ایشان پیروی می کنند و بر صحرانشینان و شهروندان و بر عجم و عرب و آزاد و برده و بر کوچک و بزرگ و سفید و سیاه و بر هر یکتاپرست لازم شمرده است.
[هشدار که] اجرای فرمان و گفتار او لازم و امرش نافذ است. ناسازگارش رانده، پیرو و باورکننده اش در مهر و شفقت است. هر آینه خداوند، او و شنوایان سخن او و پیروان راهش را آمرزیده است.
هان مردمان! آخرین بار است که در این اجتماع به پا ایستاده ام. پس بشنوید و فرمان حق را گردن گذارید؛ چرا که خداوند عزّوجلّ صاحب اختیار و ولی و معبود شماست؛ و پس از خداوند ولی شما، فرستاده و پیامبر اوست که اکنون در برابر شماست و با شما سخن می گوید. و پس از من به فرمان پروردگار، علی ولی و صاحب اختیار و امام شماست. آن گاه امامت در فرزندان من از نسل علی خواهد بود. این قانون تا برپایی رستاخیز که خدا و رسول او را دیدار کنید دوام دارد.
مشاهده متن کامل خطبه غدیر
هفته بسیج مستضعفین بر بسیجیان راستین مبارکباد
پنجم آذرماه سالروز تاسیس بسیج مستضعفان از سوی امام خمینی و فرصتی است تا این نهاد موثر در تاریخ انقلاب اسلامی در معرض نگاهی دوباره قرار گیرد. بسیج چه بود و چه هست و چه باید باشد؟ بسیج را چه چیز ساخت و چه چیز نامدار کرد و قهرمان تمامی سلیقهها و گرایشها در دورهای از تاریخ معاصر این سرزمین قرار داد؟ آن سابقه درخشان و دستاورد بزرگ که بسیج نامیده شد با بودجههای کلان و سلاحهای گران به دست نیآمد. سازماندهی برتر نبود که از بسیج اسطوره ساخت و قدرت نظامی نبود که تواناییهای بسیج را شکل داد، بلکه نیتهایی پاک و عمیق این بنای بلند را برافراشت و اسوههایی را پرورش داد که هنوز هرگاه از آنان نام برده میشود گویندگان و شنوندگان، یاران پیامبر (ص) را به یاد میآورند.
علاوه بر این، بسیج در تاریخ انقلاب نماد و نهاد شجاعت و ایستادگی ملت ماست. سی سال پیش از این امام بسیج مستضعفان را در مقابله با احتمال حمله نظامی ابرقدرت ها به وجود آورد و این موثرترین اقدام ممکن برای پیشگیری از آن خطر بود. در این سه دهه هیچ سلاحی وجود نداشت که قدرتهای بزرگ و کوچک مخربتر از آن را در اختیار نداشته باشند و تنها چیزی که آنان را از گزند رساندن به این خاک منصرف و یا پشیمان میکرد ملاحظه شجاعت مردمی بود که از قدرت قدرتمندان نمیترسیدند و در دفاع از آرمانها و حقوق خود کوتاهی نمیورزیدند. بسیج قابی بود که این چهره از ملت ما را به نمایش میگذاشت.
و بسیج جلوهگاهی بود برای ظهور یکپارچگی اقشار و سلیقههای گوناگون مردم ما. زمانی که پدر دلسوز ما این نهال را غرس میکرد گفت: «کشوری که بیست میلیون جوان دارد، باید بیست میلیون بسیجی داشته باشد». چنین هدفی چگونه میتوانست تحقق بیابد اگر بسیج به یک سلیقه یا نحله یا فرقه یا قشر تعلق پیدا میکرد؟ بلکه مقصود او از ارتش بیست میلیونی ایجاد آن ظرفی و رنگی بود که بتواند تمام، یا لااقل اکثریت عظیمی از رنگهای جامعه را در خود جمع کند؛ شبیهترین چیز به پرچمهای سالار شهیدان (ع) که هر ساله در کشور ما بلند میشود و همه اقشار مردم ما، حتی برخی از اقلیت های دینی را گرد خویش میآورد.
اگر بسیج به یکی از بزرگترین دستاوردهای تاریخی ملت ما تبدیل شد به خاطر توجه به چنین رمزهایی بود، والا از صرف یک نام چنین هنرهایی ساخته نیست؛ هنر تبدیل انسانهایی عادی به لشکر مخلص خدا، هنر پایدار ماندن و پیروز شدن با دستانی خالی و هنر محور و مایه وحدت و سربلندی یک ملت تاریخی و بزرگ قرار گرفتن.
اینک نیز داستان همین است. نوعی از نامها و نشانهها، نوعی از کلمات و ظواهر، نوعی از لحنها و لهجهها، نوعی از جملات و طلسمها.... نیستند که مدرسههای عشق و انسانهای بزرگ میسازند. تمامی بسیجیان نامدار و گمنامی که ایمان و ایران به آنان افتخار میکند به صرف ادای چند حرف در میادین سابقین قهرمان نشدند. آنان در بوته قرار گرفتند. و در این جهان کیست که در بوتههای فتنه آزموده نشود؟
احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون / آیا مردم گمان کردند همین که بگویند ایمان آوردیم به حال خود رها میشوند و در فتنهها آزموده نخواهند شد؟
و لقد فتنا الذین من قبلهم و لیعلمن الله الذین صدقوا و لیعلمن الکاذبین / به تحقیق کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم و خداوند خواهد دانست کسانی را که راست گفتند و خواهد دانست آنانی را که دروغگویانند.
آیااینک بسیج مستضعفان نهادی مجهز به عمیقترین بصیرتهاست که میتواند در ظلمانیترین شبهای فتنه راه را از بیراهه تشخیص دهد؟ شب فتنه روز کسانی است که در پاسخ به این پرسشها مردد ماندهاند.
اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن. پاسخ پیامبر (ص) را به تمامی این تردیدها بشنوید که وقتی فتنه همچون پارههای شب تاریک شما را فرا گرفت باید به قرآن رو کنید. قرآن شفیعی است که اگر به سود کسی شفاعت کند از او پذیرفته خواهد شد و چون به رغم کسی شهادت دهد تصدیق میشود؛ کتابی که هرکس آن را پیشوا و پیشارو بگذارد به بهشت میرود و کسانی را که به آن پشت کنند به سوی دوزخ میراند؛ کتابی که به سوی بهترین راه هدایت میکند؛ کتابی که به روشنی و صراحت ما را فرمان میدهد تا با راستگویان باشیم.
یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین / ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا پروا کنید و با راستگویان باشید.
ولی اگر معلوم بود کدام گروه راستگو هستند که شب فتنه به پایان میرسید. در عین حال این قدر معلوم است که راستگویان دروغ نمیگویند.
بسیج در اصل نه فقط یک نام، بلکه یک عملکرد بود که هرگز از آن بینیاز نمیشویم؛ تا جایی که اگر معدودی از متصدیان این عملکرد ماموریتهای خود را فراموش کنند لازم است ما مردم خود آنها را بر عهده بگیریم.ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سیدموسی سیدمحرمی ( پنج شنبه 88/9/5 :: ساعت 1:5 عصر )
به روایت افسانهها روزی
شیطان همه جا جار زد که قصد دارد از
کار خود دست بکشد و وسایلش را با
تخفیف مناسب به فروش بگذارد.
او ابزارهای خود را به شکل
چشمگیری به نمایش گذاشت. این وسایل
شامل
خودپرستی، شهوت، نفرت، خشم،
آز، حسادت، قدرتطلبی و دیگر
شرارتها
بود.
ولی در میان آنها یکی که
بسیار کهنه و مستعمل به نظر
میرسید، بهای گرانی داشت و شیطان
حاضر نبود آن را ارزان بفروشد ...
کسی از او پرسید: این وسیله چیست؟
شیطان پاسخ داد :
این نومیدی و افسردگی است .
آن مرد با حیرت
گفت: چرا این قدر گران است؟
شیطان با همان لبخند مرموزش پاسخ داد: چون این
مؤثرترین وسیلة من است. هرگاه سایر
ابزارم بیاثر میشوند، فقط با
این وسیله میتوانم در قلب
انسانها رخنه کنم و کاری را به
انجام برسانم.
اگر فقط موفق شوم
کسی را به احساس نومیدی، دلسردی و
اندوه وا دارم، میتوانم با او هر
آنچه میخواهم بکنم..
من این
وسیله را در مورد تمامی انسانها
به کار بردهام. به همین دلیل این
قدر کهنه است