در آینده می خواهید چه کاره شوید؟
کلاس چهارم یا پنجم ابتدایی بودیم موضوع انشا این بود که در آینده می خواهید چه کاره شوید؟
هر کسی چیزی نوشته بود یکی می خواست دکتر شود دیگری مهندس و یکی معلم و یکی ......
مبصر کلاس اصلا" انشا ننوشته بود ومعمولا چند دقیقه قبل از شروع کلاس از انشای هر کدام از بچه ها چند سطر برای خود برمی داشت . این بار نیز همین کار را کرد.
واز شانس بدش این بار معلم انشا ایشان را پای تخته سیاه خواند :
اولا" ما باید بدانیم که موضوع انشا چیست و از ما چه خواسته است و...
من می خواهم دکتر بشوم چون .... من می خواهم معلم شوم چون ... من می خواهم خلبان شوم و.... من می خواهم ... من می خواهم ....
بالاخره معلم صبرش به سر آمد داد زد :پسر! بالاخره تو می خواهی چه کاره شوی ؟تو که هر چه شغل بود اسم بردی؟....
صبح روز اول خرداد اخبار را که گوش می کردم می گفت: سیستم ای بی اس سیاسی در سیاست ایران.
یکی می گفت : قرار است از اوا خرداد ماه بنزین با قیمت ... عرضه شود یکی می گفت : سهمیه بندی می شود و قیمت های متفاوت و یکی .......
و همان روز در آخرین ساعات شب چیزی اعلام شد که خلاف این گفته ها بود.
البته مشابه این اتفاقات بارها اتفاق افتاده :در ماجرای اعلام مفسدین اقتصادی افزایش حقوق و باز پرداخت معوقه های معلمین کاهش شهریه دانشگاه آزاد
به این فکر افتادم که نکند نمایندگان و وزرا و مدیران ما نیز انشایشان را خودشان نمی نویسند بلکه هر کسی که زودتر در جلسه حاضر شود از نوشته های ایشان رونویسی می کنند.!!!!
یک ضرب المثل ترکی هست با این مضمون:حرف را صدبار در دهان خود بپز بعد آن را بر زبان بیاور.
مولا علی (ع)می فرمایند:سخن در بند تو است تا بر زبانش نرانی و چون گفتی اش تو در بند آنی.