کسی که ـ خدای نخواسته ـ عزیزی از دست داده باشد، وقتی در کلاس حاضر میشود، حواسش پیش عزیز از دست رفته است. درس میخواند، گوش میدهد، اما عمق دلش پیش او است. یا کسانی که در آتش محبت و عشق به محبوبی میسوزند، در عین حال که به کارهای روزمرهشان میپردازند اما دلشان متوجه محبوبشان است. کسانی هم که خدا را شناختهاند، جمال و جلال الهی را کمتر از مخلوقاتش نمیدانند. به همین دلیل، بیش از آن که به مخلوقات محبت پیدا کنند، به خدا محبت میورزند و وقتی محبت پیدا شد دل نمیتواند سراغ محبوب نرود؛ زیرا به طور طبیعی، دل متوجه محبوب است:
«الذینَ امَنوا أَشَد حُبّا لِلّه؛ مومنان محبتشان به خدا بیشتر از دیگران است.»
اگر چنین سعادتی نصیب انسان شود و محبت خدا در دلش جا بگیرد و ریشه بدواند، آن وقت یاد خدا کردن کار مشکلی نیست که برعکس، اگر لحظهای غافل شود مثل این است که گم شده بزرگی دارد.
حضرت علی علیهالسلام میفرماید:
«بدانید که شما قدرت آن را ندارید (که مثل من باشید) ولی با اجتناب از محارم، کوشش، پاک دامنی و خود نگهداری مرا یاری رسانید»
باید تلاش کنیم مثل آنها بشویم. انسان وقتی بداند چنین افرادی هم وجود دارند، از خدا میخواهد به او توفیق دهد که گاهی از این حالات پیدا کند. البته مقرّبان هم درجاتی دارند، حتی انبیا علیهمالسلام نیز در یک مرتبه نیستند و با یکدیگر فرق دارند. بعضی از اولیای خدا اگر توجهی به غیر او پیدا کنند آن را برای خودشان یک گناه میدانند؛ زیرا همیشه در حضور خدا هستند؛ در حالی که ما فقط نماز را حضور در مقابل خدا میدانیم و در حالات دیگر، به فکر کار، درس، بحث، خانه و فرزندمان هستیم. بعضی از بندگان خدا همیشه او را حاضر میبینند، عالم را محضر الهی میدانند و همیشه خودشان را با خدا روبرو میبینند. بنابراین اگر توجهی به غیر او پیدا کنند، استغفار مینمایند. خداوند در وصف آنان میفرماید:
«رجالٌ لاتُلهِیهم تِجارَة و لابَیْعٌ عَن ذکرِاللّه ؛ مردانی که تجارت و معامله، آنان را از یاد خدا غافل نمیسازد.»
ادامه مطلب
تلقین به مرده ها
گویند مردی بعد از 60 سال زندگی مشترک زن خود را از دست داد .مراسم غسل و کفن اجرا شد و نوبت به دفنش رسید .روحانی از آن مرد خواست که همزمان با گفتن الفاظ تلقین جسد همسرش را تکان دهد.روحانی با طمانینه می گفت :یا فلانه بن فلان ! اسمع و افهم و....
پیرمرد که همه اش به طرف جنازه خم شده بود و کاملا خسته شده بود دیگر طاقت نیاورد و رو به آخوند کرد و گفت :آقا خودتان را خسته نکنید بنده در عرض 60 سال زندگی مشترک نتوانستم به این خانم حالی کنم که هر موقع از خانه بیرون رفتی در را نیز پشت سرت ببند و شما در عرض چند دقیقه می خواهید این همه کلمات سخت را یادش بدهید؟!!
بنده حکم شرعی این کار را نمی دانم ولی چیزی که به نظرم می رسد این است که اگر کسی در طول عمرش به چیزی اعتقاد داشته باشد و با اعمال خود اعتقادش را ثابت کند دیگری نیازی به تلقین ندارد و اگر کسی به چیزی اعتقاد نداشته باشد آیا می تواند در عرض چند دقیقه این همه مطلب را حفظ کرده و به سوالات نکیر و منکر که طبعا"چهار جوابی نخواهد بود بلکه به صورت تشریحی است جواب دهد؟!!
رسول اکرم (ص) می فرمایند:الناس نیام اذا ماتو انتهوو
مردم خوابند ولی موقعی که فوت کردند بیدار می شوند.
بنابراین از این حدیث شریف معلوم می گردد که آنچه که با با زبان به میت تلقین می کنیم ایشان به محض فوت آنرا به وضوح مشاهده و درک کرده است و دیگرنیازی به گفته های ما ندارد . وقتی که عمر تمام شد گفته می شود: داوطلبان گرامی وقت تمام است لطفا"پاسخنامه های خود را بلند کرده و به متصدیان امر تحویل دهید.
چقدر زیبا بود اگر تمام احکام دین را کاملا با کمک گرفتن از عقل خود درک می نمودیم و اگر علت و فلسفه حکمی را ازمان پرسیدند جواب محکمه پسندی داشته باشیم .
چقدر زیبا بود اگر در بالای منبرها بجای اینکه همه روزه چگونگی انجام وضو و تیمم و ... تکرار شوند فلسفه و دلیل هر عملی توضیح داده می شد تا نسل جوان امروزی با این همه سوالهای بی جواب مواجه نبودند .
اسلام دین کاملی است وبرای هر یک از احکام خود دلیل عقلانی دارد ما حکم به العقل حکم به الشرع .
ولی چون اکثر جوانان امروزی و حتی قدیمی کتر با آنها آشنایی دارند در برابر سوال هر کسی دچار حالت تردید می شوند و چون به راحتی به جواب سوالات خود نمی رسند فکر می کنند که این سوال جواب دینی و عقلانی ندارد لذا به مرور زمان فکر می کنند که دین برای 1400 سال قبل نازل شده و برای زندگی امروزی دیگر جوابگو نیست!
و این تقصیر من و شما نیست چون کار کارشناسان دینی است . و ما همیشه یک قدم از دنیای به اصطلاح بی دینان عقب تریم و منتظریم تا آنها فواید اعمال واجب و ضررهای اعمال حرام را کشف کنند تا سپس بگوییم :بله قرآن 1400 سال قبل به این مساله اشاره نموده است.
بنابراین چقدر به نظر ضروری می آید که در دوره دبیرستان بجای بعضی از کلاسها کلاس درس علل الشرایع تدریس گردد.
در این صورت دیگر نیازی به جمع آوری تلویزیون و سپس ویدئو و بعد از آن ماهواره و اینترنت نخواهد بود.
جوان امروزی باید دین خود را درست و کامل فرا گیرد و سپس خود تشخیص دهد که انجام چه کاری در شان و منزلت او هست و چه کاری نیست.
برای یک جوان و نوجوان که احساس می کند بزرگ شده و خود می تواند خوب و بد را تشخیص دهد هیچ چیزی آزار دهنده تر از این نیست که هر کسی در هر سطح سواد و معلوماتی برای انجام تمام اعمالش او را امر و نهی نماید
یکی از همکاران که ظاهرش بسیار مذهبی متعصب نشان میدهد تعریف می کرد :روزی در سرویس جوانی کنارم نشست و بی مقدمه سوال کرد:آقا ببخشید شما مسلمانید
عرض کردم : نه خیر
برای مدتی سکوت حکمفرما شد زیرا اصلا انتظار این جواب را نداشت.
و بعد گفت :بنده شهر تبریز را شهری مذهبی می دانستم در حالیکه این طور نبوده است!!!
عرض کردم:چرا؟
برای اینکه مردمش بیشتر به پول اهمیت می دهند.!!!
عرض کردم:ببخشید شما در شهرهایی که مد نظرتان است بی زحمت بگویید که مردمش پولهایشان را در کجا می ریزند تا ما نیز به آنجا رفته و پول پارو کنیم و دیگر نیازی به این همه کار و ... نداشته باشیم.
......................
لا اقل شما به ظاهر هم که شده می بایست می گفتید که مسلمانم.
عرض کردم :اگر من و شما در کشور یا شهری که مردمش دینی غیر از اسلام داشتند متولد می شدیم چه دینی داشتیم؟
لابد دین همان مردم و دین پدر و مادرمان را.
پس ما در پذیرش اصول دین خودمان هم از پدر و مادر خود تقلید کرده ایم در حالیکه تقلید در اصول دین به هیچ وجه درست نیست.اگر دین خود را با تحقیق پیدا می کردیم به آن معتقد می شدیم و اعمال و رفتارمان هم آنرا تصدیق می کردند .
چگونه بگویم مسلمان هستم در حالیکه زندگیم سراسر با دروغ وخیانت و خوردن مال حرام و .... آمیخته است .اگر عرضه انجام احکام دینی را نداریم چرا با آبروی آن دین و پیروانش بازی می کنیم.؟؟؟
بدون شک از من انتظار این را نداشتید که فیلمی که از زندگی خصوصی مردم و بدون اجازه آنها برداشته شده باشد در وبلاگ قرار داده باشم.دوربین مخفی که من می خواهم درباره آن بنویسم دوربینی است که از زندگی همه ما فیلمبرداری می کند و آنرا در ملاء عام به نمایش می گذارد.
نمی دانم تا بحال جلو دوربین فیلمبرداری رفته اید یا نه البته منظورم دوربینهای شخصی که از خود و خانواده یا جمع دوستان و همکلاسان فیلمبرداری می کند نیست بلکه دوربینی که مصاحبه ای با شما را جهت نمایش در تلویزیون که صدهایا هزاران نفر آن را تماشا می کنند است .احساس کردید که چقدر حواستان به اعمال و رفتارو گفتار خودتان است ولی با این همه دقت باز هم بغض گلوی انسان را می گیرد بعضی وقتها حتی صدایش در نمی آید بعضی رنگ صورتشان سرخ می شود وپاهایشان شروع به لرزش می کند
وقتی در مکانی وارد می شوید که می دانید دوربین مدار بسته دارد چه احساسی دارید؟بدون شک دائم حواستان به رفتار و کردارتان است .
تابحال شده که یکی از اعضای خانواده خودتان یا یکی از دوستان و آشنایان از شما بدون اطلاع قبلی فیلمبرداری کرده باشند و بعد آنرا برایتان پخش کنند و از شما اجازه بخواهند که برای بقیه نیز پخش کنند اول با دقت آنرا بررسی می کنید ببینید کاری انجام نداده باشید که اسباب شرمندگی تان شود.
تمام لحظاتی را که برای اولین بار جلو دوربین قرار گرفته ام و یا در برابر افراد زیادی خواسته ام برایشان صحبت کنم به یاد دارم .موقعی که برای اولین بار جلو صفهای مدرسه می خواستم سرود بخوانم یا بر روی سن نمایشنامه اجرا کنم و نیز موقعی که قرار بود در خدمت سربازی برای سربازان در کلاس آموزشی صحبت کنم . برای جلسه اول از چند روز قبل مطالب را آماده کره بودم ولی وقتی در پشت تریبون قرار گرفتم لرزشی در صدایم احساس کردم که با عث می شد نتوانم براحتی صحبت کنم پاهایم بشدت می لرزید و سعی می کردم که خود را طبیعی نشان دهم یا موقع یک مصاحبه تلویزیونی علیرغم آنکه سعی داشتم کاملا" خونسرد باشم در وسط حرفهایم یک بار بغض گلویم را گرفت وموارد دیگر....
این حالات بخاطر چیست ؟من فکر می کنم در همان لحظه وقتی به یاد می آوریم که این گفتار و رفتار ما در برابر چشمان عده کثیری قرار می گیرد که با دقت تمام حرکات و گفته های ما را زیر نظر دارند از ترس اینکه مبادا خطایی از ما سربزند چنین حالت اضطرابی به ما روی می آورد. یعنی ترس از عواقب کار.ادامه مطلب... اگر رسول خدا به شما خبر دهد که اگر در تمام عمر عبادت کنید و ترک شهوات و ... یا در تمام عمر خلاف گفته او و مطابق میل نفسانی و شهوت خود رفتار کنید درجات آخرت شما فرقی نمی کند و از عذاب ایمن خواهید بود چه کار می کردید؟ اگر با این شرایط هنوز به عبادت خدا می پردازی و از از آنچه نهی شده ای دوری می کنی پس بدان که اعمالت خالص برای خداست ،و در غیر این صورت اعمال ما بخاطر ترس از عذاب خدا و برای دست یابی به بهشت است. ما ترک لذت برای لذت بزرگتر می کنیم (برای بهشت).پس تو اعمالی را که ماموری بکن و متوجه باش که از برای خدا نیست و بدان که خدای تعالی با فضل و ترحم تو را به بهشت می برد و یک قسمت از شرک را برای ضعف بندگانش به آنها تخفیف می دهد و به واسطه غفران و رحمتش پرده ستاریت به روی آنها پوشیده است. گند عبادات ما کمتر از معصیت های اهل معصیت نیست. خدای تعالی فرمود:من بهترین شریک هستم ،کسی که با من شریک قرار دهد غیر مرا در کاری که کرده است ،قبول نکنم او را مگر آنکه برای من خالص باشد. شیطان سگ درگاه خداست ،اگر کسی با خدا آشنا باشد ،به او عوعو نکند و او را اذیت نکند.(عبادا...المخلصین) سگ در خانه آشنایان صاحب خانه را دنبال نکند ،شیطان نمی گذارد کسی که آشنایی با صاحب خانه ندارد وارد خانه شود. پس اگر دیدی شیطان با تو سر و کار دارد بدان که کارهایت از روی اخلاص نبوده و برای حق تعالی نیست. امام جعفر صادق(ع):همانا خدا دانست که گناه برای مومن از عجب و خودپسندی بهتر است و اگر غیر از این بود هیچ گاه مومن را مبتلا به گناهی نمی کرد. امام جعفر صادق(ع):خدای تعالی به حضرت داوود فرمود:ای داوود!بشارت ده گناهکاران را و بترسان صدیقان را . بشارت ده گناهکاران را که همانا من قبول می کنم توبه را و می گذرم از گناه ،و بترسان صدیقان را که عجب (غرور و خودپسندی)نکنند به اعمال خوشان .زیرا که همانا نیست بنده ای که من بپا دارم از برای او حساب مگر آن که هلاک شود. با عرض تسلیت به مناسبت سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) آدمى با ورود به دوران جوانى به دنبال «هویت» جدیدى مىگردد؛ آن احساس نسبتا پایدار از یگانگى خود، از این که: « من که هستم و باید باشم؟» که دستیابى به آن، به فرد امکان مىدهد که ارتباطات خود را با خویشتن، خدا، طبیعت و جامعه تنظیم دهد. در این مرحله هویتیابى نقش «آگاهى و بینش» بسیار مؤثر و کارساز بوده، بر « رفتار و عمل» پیشى دارد، در این دوران، ممکن است سرگردانى در هویت سبب گردد که جوان نسبت به کیستى خود و نقش اجتماعى خود دچار تردید گردد و این شک ضمن برهم زدن هماهنگى و تعادل روانى، او را به «بحران هویت» بکشاند، بحرانى که جوان به پیرامون اهداف بلند مدت، انتخاب شغل، الگوهاى رفاقت، رفتار و تمایل جنسى، تشخیص مذهبى، ارزشهاى اخلافى و تعهد گروهى با تردید و شک خواهد نگریست. در شکلدهى هویت، «معرفت دینى» نقش مهمى را ایفا مىکند و در واقع، دین مىتواند تکیه گاه جوان و رهایى دهنده او از این بحران باشد؛ البته «دانش»، «کار و تلاش» نیز در ساماندهىهویت او کارساز است. بنابراین، جوان باید رنگ خدایى گیرد تا هویتش خدایى گردد،«دین» همان «رنگ خدا» است که همگان را بدان دعوت مىکنند: (صبغةالله و من احسن من الله صبغه) ؛ رنگ خدایى (بپذیرید!) و چه رنگى از رنگ خدا بهتر است؟ امام صادق علیه السلام درباره آیه فوق مىفرماید: «مقصود از رنگ خدایى همان دین اسلام است.»
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سیدموسی سیدمحرمی ( چهارشنبه 85/12/23 :: ساعت 6:36 صبح )
طاعت نتوان کرد گناهی بکنیم از مدرسه رو به خانقاهی بکنیم
فریاد انالحق ره منصور بود یا رب مددی که فکر راهی بکنیم
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سیدموسی سیدمحرمی ( چهارشنبه 85/10/13 :: ساعت 6:9 صبح )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سیدموسی سیدمحرمی ( یکشنبه 85/10/3 :: ساعت 7:28 صبح )
رنگ خدا
دین به انگیزه جوان در بنا و آراستن هویت او پاسخ مىدهد، چرا که آدمى داراى عطشى است که فقط با پیمودن راه خدا فرومىنشنید ؛ از این رو امام صادق علیه السلام، یادگیرى بایدها و نبایدها و اندیشههاى سبز دین را از ویژگی هاى دوران جوانى مىداند.
ادامه مطلب سیماى شیعه در نگاه امام صادق علیه السلام
شیعه علی حقیقت گرا یا شخصیت گرا؟!
در چکاچک شمشیرها و نیزه ها، در میان ولوله و شور جنگ و نبرد، در لابلای نعره ها و فریادهای رزم آوران جنگ جمل، مردی سر به گریبان اندیشه فرو برده بود :
((خدایا، حق با کدامین طرف است؟ در یک سو علی،داماد پیامبر، سردار بزرگ اسلام،کسی که پیامبر در وصفش می فرمود:
«علی مع الحق و الحق مع علی»
با جمعی از یاران صدیق پیامبر است، و در سوی دیگر « ام المؤمنین، عایشه» و دوتن از صحابه بزرگ پیامبر، «طلحه الخیر» مرد خوش سابقه اسلام و زبیر «سیف الاسلام» - دلاور میادین نبرد- صف بسته اند. آیا ی شود هر دو گروه برحق باشند یا هر دو باطل؟!... به راستی کدامیک بر حق است؟»
سرانجام چاره کار در این دید که جواب را از علی (ع) بازجوید که «باب مدینه العلم» بود.
«أیمکن أن یجتمع زبیر و طل حه و عایشه علی باطلٍ؟»
آیا ممکن است طلحه و زبیر و عایشه بر باطل اجتماع کنند؟ و علی (ع) در پاسخ، جوابی داد که، دانمشند سنی مذهب مصری، دکتر «طه حسین» در وصف آن گفته است: پس از قرآن، هیچ کلامی از بشریت بدین پایه محکم و والا گفته نشده است.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سیدموسی سیدمحرمی ( یکشنبه 85/6/12 :: ساعت 7:13 عصر )