ای طالب! تا تو بر جان ومال خود میلرزی حقّا که به دو جو نمیارزی. بنگر که چه میورزی، همان اَرزی که میورزی. بندهی آنی که دربند آنی. [این چند جمله ترجمه ای زیبا از حدیث امیر المومنین علی علیه السلام است ]
... ای بندگان ! در بندگی این خداوند درست آیید تا بدان زیادتی به مقام دوستی برآیید و در قافلهی بیدلان و مشتاقان رسید و در بادیهی بینامان و بینشانان فرود آیید و روی به کعبهی وصال این کار آرید. منازل اوصاف بشریت قطع کنید، به عرفات بیخودی درآیید. لبیک گویان به سوی این حرم پویید و خدمت این راه و این درگاه را حج و عمرهی خود سازید و صفا و مروه و زمزم.
بدان ای روندهی راه خداوند تعالی که کلام نبوت پرده از روی معشوق دنیا برداشت و زشتی او را در نظر تو بداشت.
چون دیدی که زشت بوده است، دست ازاو بدار و دل از او بردار.
اول قدم آن است که مال به نزد تو با خاک یکسان شود، توانگری خود را به بیمالی ببینی و درویشی اهل مال را به مال. چون مال پیش دل تو چون خاک شد و اندرون تو پُر برآمد که آن مال مر تو را چون خاک آمد، حرص رفت و قناعت درآمد.
ای درویش! تو دنیا را دوست میداری یا دشمن؟ اگر دشمن میداری بده تانماند و اگر دوست میداری بده تا بماند که دنیا همچون مار است که به دُم میکَشَد و به دَم میکُشد.
جهد در نابود بود خود کن تا انصاف کلمهی «لا» داده باشی و سعی در آزاد شدن از بند غیر کن تاکشف «الا اللّه» را خواستاری کرده باشی تا این سعی تو را به جذبهی لطف استقبال کنند و تو را از دو کَوْنْ برُبایندو ازتویی تو، تو را خالی کنند و کنند با تو از لطف آنچه کنند: لا اله الا اللّه، لا الا الا هو.
باد مباش که به هر ناکسی بوَزی و چون آتش مباش که درهر جنسی آویزی و چون خاک مباش که با هر ناچیزی بیامیزی و چون آب مباش که با هر جنسی بیامیزی. در سخاوت چون باد باش که بر هر کسی بوَزی. در شفقت چون آب باش که در هر نفسی برسی. اما در صحبت وحشی باشد تابا هر کسی نیامیزی و در صمیمت چون آتش باش تابرافروزی.
اما اهل این کوی با عام همقدماند و با خاص همدماند. با زاهد هم سبقاند و با عارف هم نظر. با علما در قال و با عرفا در حال. با مرید در طلب و با مراد در طرب. لاجرم هر که به ایشان افتاد، در پیش افتاد و آن که با ایشان درافتاد، برافتاد.
لینک منبع