برادرم با یکی از کاروانهای راهیان نور برای بازدید از مناطق جنگی عازم جنوب شده بودند پس از بازگشت از قول یکی از فرماندهان می گفت :وقتی عازم جنگ بودم مادرم گریه می کرد و بسیار نگرانم بود.برایش گفتم مادرم !من که به شهرداری نمی روم !!!من دارم می روم جنگ پس چرا این همه نگرانی؟!!
در سال جاری که قصد گرفتن وام مسکن از بانک را داشتم نیاز به یک برک کپی از پایان کار و پروانه ساخت آپارتمان خریداری شده بود که بنده نداشتم .
کارمند بانک برایم گفت که اگر شما شخصا به شهرداری مراجعه نمایید شایدبه این زودی نتیجه ای نگیرید لذا من نامه ای به شهرداری منطقه 4 تبریز می نویسم تا شما در عرض کمتر از یک ساعت بتوانید این دو برگ کپی را برایمان بیاورید .
سریع نامه را گرفته و به شهرداری رفتم .اطلاعات مرا به طبقه 2 راهنمایی کرد.آنجا فیشی برایم دادند که می بایست مبلغ چهار هزارتومان به عنوان حق کارشناسی پرداخت می کردم بعد از پرداخت مبلغ فیش با آنهمه شلوغی بانک و...فیش را گرفته و گفتند شما بفرمایید کارشناسمان می آید تا ساختمان را ببیند گفتم آقا: ببخشید من ساختمان سازی نمی کنم بلکه از ساختمان آماده که خریداری کرده ام یک برگ کپی پایانکار و پروانه ساخت می خواهم تازه فهمیدم که آقا اصلا نامه را درست نخوانده یا متوجه نشده است!!!
گفت در این صورت کار شما به ما مربوط نمی شود بلکه مربوط به بایگانی است که در طبقه زیرزمین است!!!
در طبقه زیر زمین مرا به آقای د.ارجاع دادند سند را ازم گرفت ولی گفت شما باید شماره ملک را بیاورید .
گفتم مگر این شماره در سند موجود نیست .
گفت:نه شماره سند یک عدد سه رقمی است که شما باید آنرا حتما برایم بیاورید تا من بتوانم پرونده شما را پیدا کنم.
از هر که سوال کردم گفتند شماره ملک همانی است که در سند قید شده و شاید منظور ایشان از عدد سه رقمی سه عدد هزار تومانی سبز باشد .
به اداره ثبت مراجعه کردم همان را گفتند به شعبه بانکی که صاحبخانه از آنجا وام برداشته بود مراجعه کردم و کپی های مورد نظر را دیدم همان شماره قید شده در سند را دیدم و شعبه بانک از ارائه کپی طفره رفته و قبول نکردند و گفتند که ما مجاز به دادن کپی از مدارک ارائه شده به بانک نیستیم .
دو روز گذشته بود و من هنوز هیچ نتیجه ای نگرفته بودم . دوباره سراغ آقای د. رفتم این بار صاحب ملک را نیز با خود بردم و گفتم که شما این دو برگ کپی را برایم تهیه کنید .ایشان می گفتند که من آشنا دارم و .... ولی نتوانستند نتیجه ای بگیرند .
آقای د. خطاب به صاحب ملک گفتند : بنده نمی توانم با سفارش همکارم همه روزه به دنبال کارهای این و آن باشم بنده حاضرم این کار را به خاطر شخصیت این آقا(اشاره به من کرد) انجام دهم ولی به سفارش آشنای شما کاری ندارم.
و خطاب به من:نمی دانم ..شاید پست سر من خیلی چیزها گفته باشند ولی گفته باشم که من اهل رشوه و ... نیستم .
بنده نیز گفتم :من نیز چنین فکری نمی کنم چون کاملا بعید به نظر می رسد اصلا حیف شماست که مال حرام بخورید و....
خلاصه گفتند که در پایان وقت اداری سری به من بزن تا ببینم چه کار می توانم بکنم اگر امروز پنجشنبه هم نشد صبح شنبه حتما کارت را راه میندازم.
ولی جالب این جاست بنده که دائم از بیرون حرکات ایشان را در نظر داشتم از موقعی که نامه مرا برداشت تا پیدا کردن پرونده فقط سه دقیقه طول کشید(از ساعت 12:29 تا 12:31)!!!!حالا کپی را گرفته به دبیرخانه رفتم ساعت یک ربع مانده به ساعت 13 بود. کارمند دبیرخانه گفت:ان شاا... ساعت نه صبح شنبه بیا و نامه را بگیر !!
با التماس گفتم می دانید که من دو روز تمام علاف این دو برگ کپی بوده ام لذا راضی به این نشوید که یک روز دیگر دوباره معطل شوم .
گفت: تقصیر من نیست کسی نیست که نامه را امضا کند .
لذا بیرون آمده و سریع به امور اداری رفتم رئیس نبود ولی جانشینش آنجا بود .گفت اگر نامه را بیاورید سریع برایتان امضا می کنم و خودش به دبیرخانه آمد و گفت کی گفته کسی نیست که نامه را امضا کند کار ایشان را راه بیندازید.
کارمند ناراحت شد و گفت : کی به شما گفت که فورا به امور اداری بروید؟
عرض کردم می خواستم ببینم اگر کسی هست نامه ام را امضا کند. گفت:بیرون منتظر باش! نامه را به منشی داد و خودش جلوی در آنقدر ایستاد تا جانشین امور اداری از اتاقش به بیرون رفت. ایشان فکر کردند که به خانه شان رفتند و دیگر کسی نیست که نامه مرا امضا کند لذا به من گفت نامه ات آماده است بیا و ببر امضا.
با نومیدی نامه را گرفتم و اطراف را می گشتم تا شاید آن آقا را قبل از سوار شدن به ماشینش بیابم که خوشبختانه دیدم که ایشان دوباره به اتا قشان بازگشتند نامه را امضا کردند و من پس از دو روز کاری کامل جواب نامه بانک را گرفته بودم در حالیکه موقع آمدن به شهرداری به برادرم گفته بودم که ظاهرا حداکثر کمتر از یک ساعت در شهرداری کار دارم!!!!!