برخلاف آنچه که در برخی از پیامکها دیده میشود که خلاصه توضیح المسایل را چنین بیان می کنندکه:
"کلا" اگرطوری شود که انسان خوشش بیاید حرام است!!!" که شاید این دیدگاه افرادی است که دوست ندارند امر و نهی شوند بلکه دوست دارند هرکاری دلشان خواست بکنند و دین مانعشان نشود البته صرف نظر از بسیاری اوامر حلال که ما گاها" برخود حرام می کنیم!
هدف ما بیان خلاصه اسلام از دیگاه آیت ا...فاضل لنکرانی(ره) است.
وقتی سرو کارت با کسی است که با دین و ایمان سرو کاری ندارد و یا حداقل در این مورد هیچ ادعایی ندارد خیالت راحت است و هیچ انتظاری هم نداری!
ولی وقتی که سرو کارت با افرادی است که بشدت خود را مقید به دین و مومن جلوه میدهند و در این مورد کلی هم ادعایشان میشود مساله فرق میکند و انتظارت از این افراد به مراتب بالاست.
حال اگر این فرد بی توجه به صف شلوغ ارباب رجوع به انجام کارهای مستحبی مانند خواندن قرآن و دعا و شرکت در نماز جماعت و تعقیبات آن و خلاصه اموری از این قبیل بپردازد چه حالی پیدا میکنی؟به همین خاطر جملاتی را از فردی که عمرش را در مطالعه دین گذرانده است و در دینداری و دین شناسی برای همه دینداران مرجع و قابل استناد است نقل می کنیم شاید که برای این عده از کارکنان عزیز ادارات دولتی خواندن آن جالب و مفید باشد!
خلاصه اسلام از دید آیت الله فاضل لنکرانی در چند جمله ساده به این صورت بیان شده است:
دکتر محمود سریعالقلم *
چه اتفاقی میافتد وقتی یک فرد غیرمتخصص و بیتجربه بر مصدر کار و سمتی قرار میگیرد؟ حتی با یک نگاه عمومی، میتوان پیامدهای زیر را تصور کرد:
1- وارونه جلوه دادن واقعیتها
2- نمایش، ظاهرسازی و دروغهای پیدرپی
3- به هدر رفتن منابع و سرمایه
4- بهرهبرداری ماهرانه از سنت و صنعت چاپلوسی برای حفظ سمت
5- سقوط کارآمدی در کار و مجموعه سازمانی
6- به حاشیه راندن افراد متخصص و مجرب در مجموعه سازمانی
7- جایگزینی تبلیغات و هیاهو با مدیریت عقلانیت
8- بهکارگیری زیرمجموعه بیتجربه و ناکارآمد
9- خلاقیت مخرب برای تداوم مدیریت
10- لذت مخفی شده از امکانات مالی و غیرمالی گسترده
از آنجا که بشر هر فکر و هر کاری را میتواند هنرمندانه و حتی معقول توجیه کند، اجرا و پیامدهای دهگانه فوق به راحتی قابل تصور است. معمولا افراد توانا که در چارچوب اصولی مستحکم کار و زندگی میکنند، تبلیغ نمیکنند چون نیازی به تبلیغ ندارند. اتومبیل پیکان را با بنز مقایسه کنید. شرکت و کارخانه بنز معمولا فقط شرایط خرید اتومبیل خود را تبلیغ میکند و نیازی به تبلیغ کیفیت و استحکام فرآورده خود ندارد. این در حالی است که اتومبیل پیکان تا آخرین روزهای عمر خود همیشه در حال دفاع کردن و اثبات خود بود تا شاید مورد توجه قرار گیرد. پس از گذشت نیم قرن از فعالیت صنعتی و اقتصادی عالینسبها و خسروشاهیها، هنوز در محافل تخصصی از بلنداندیشی و مهارت این کارآفرینان تمجید میشود. در گذشته وقتی شخصی به سمت ریاست دانشگاه یا دانشکده یا بانک و موسسهای انتصاب میشد همه از دقت و شایستگی سخن میگفتند؛ اما عموما هماکنون از انتصابها تعجب نمیکنند، بلکه شوکه میشوند ...
اعتماد به نفس، شأن میآورد؛ زیرا کار و تولید و خلاقیت خود تبلیغ است و نیازی به بیان آن نیست. از آنجا که بسیاری از مدیران کشور ما به صورت تصادفی و عموما نه بر اساس شایستگی بلکه به واسطه ارتباطات در جایگاه خود قرار گرفتهاند، مرتب در حال تبلیغ و تحقق امور کوتاهمدت هستند که جنبه نمایشی و ظاهری آن بیشتر باشد.
لینک مطلب در سایت روزنامه دنیای اقتصاد
گناهی که تو را پشیمان کند، بهتر از کار نیکی است که تو را به خودپسندی وا دارد.
عقل تو را کفایت کند ، که راه گمراهی را از رستگاری نشانت دهد.
هر کس قدرت بدست آورد ، زورگویی دارد.
هر کس خودرای شد، به هلاکت رسید و هر کس با دیگران مشورت کرد ، در عقل آنان شریک شد.
همنشین پادشاه، شیرسواری را ماند که دیگران حسرت منزلت او را دارند ولی خود می داند که در جای خطرناکی قرار گرفته است.
از بخشش اندک شرم مدار که محروم کردن از آن کمتر است.
اندیشیدن، همانند دیدن نیست زیرا گاهی چشم ها دروغ می نمایاند اما آن کس که از عقل نصیحت خواهد به او خیانت نمی کند.
چون دنیا به کسی روی آورد، نیکی های دیگران را به او عاریت دهد و چون از او روی برگرداند خوبی های او را نیز برباید.
ناتوان ترین مردم ، کسی است که در دوست یابی ناتوان است و از او ناتوان تر ، آن که دوستان خود را از دست بدهد.
بهترین بی نیازی ، ترک آرزوهاست.
دل های مردم گریزان است به کسی روی آورند که خوشرویی کند.
اهل دنیا ، سوارانی در خواب مانده اند که آنها را می رانند.
انسان با نفسی که می کشد به سوی مرگ می رود.
حکمت ، گمشده مومن است حکمت را فراگیر ، هر چند از منافقان باشد.
بی ارزش ترین دانش ، دانشی است که بر سرزبان است و برترین علم ، علمی است که در اعضا و جوارح آشکار است.
خدا را فرشته ای است که هر روز بانگ می زند :بزایید برای مردن و فراهم آورید برای نابود شدن و بسازید برای ویران گشتن.
آن که پاداش الهی را باور دارد در بخشش سخاوتمند است.
میان شما و پندپذیری ، پرده ای از غرور و خودخواهی وجود دارد.
علت سقوط جامعه:وقتی جاهلان شما پرتلاش و آگاهان شما تن پرور و کوتاهی ورزند!
آبروی تو، چون یخی جامد است که درخواست آن را قطره قطره آب می کند پس بنگر که آنرا نزد چه کسی فرو می ریزی؟
ستودن بیش از آنچه سزاوار است نوعی چاپلوسی و کمتر از آن درماندگی یا حسادت است.
شایسته نیست به سخنی که از دهان کسی خارج شد گمان بد ببری چرا که برای آن برداشت نیکویی می توان داشت.
چه بسیار کسانی که در آغاز روز بودند و به شامگاه نرسیدند و چه بسیار کسانی که در آغاز شب بر او حسد می ورزیدند و در پایان شب به سوگشان نشستند.
آن کس که کردارش او را به جایی نرساند بزرگی خاندانش او را به پیش نخواهد راند.
در مصیبت ها یا چون آزادگان شکیبا بود و یا چون ابلهان خود را به فراموشی زد.
کسی که مصیبت های کوچک را بزرگ شمارد خدا او را به مصیبت های بزرگ مبتلا سازد.
هیچ کس شوخی بیجا نکند جز آن که مقداری از عقل خویش را از دست بدهد.
غیبت کردن، تلاش ناتوان است.
دنیا برای رسیدن به آخرت آفریده شد، نه برای رسیدن به خود.
ای کاش علی شویم و عالی باشیم هم سفره کاسه سفالی باشیم
چون سکه بدست کودکی برق زنیم نان آور سفره های خالی شویم.
روزگاری بر مردم خواهد آمد که محترم نشمارند جز سخن چین را ،و خوششان نیاید جز از بدکاره هرزه ،و ناتوان نگردد جز عادل.
در آن روزگار کمک به نیازمندان خسارت، و پیوند با خویشاوندان منت گذاری ،و عبادت نوعی برتری طلبی بر مردم است ،درآن زمان
حکومت با مشورت زنان، و فرماندهی خردسالان ،و تدابیر خواجگان اداره می گردد.
نهج البلاغه- حکمت 102
گفتند حالا که «مرگ بر شاه» همهگیر شده؛ شعار جدید بدیم. «شاه زنازاده است، خمینی آزاده است». آشفته شدهبود. گفت: رضاخان ازدواج کرده، این شعار حرام است. از پلکان حرام که نمیشود به بام سعادت حلال رسید.
منبع: کتاب صد دقیقه تا بهشت/ نوشته مجید تولایی / نشر مستند
دوستت دارمها را نگه میداری برای روز مبادا،
دلم تنگ شدهها را، عاشقتمها را…
این جملهها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمیکنی!
باید آدمش پیدا شود! باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!
سن تان که بالا میرود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکردهای و روی هم تلنبار شدهاند! فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمیتوانی با خودت بکشیاش…
شروع میکنی به خرج کردنشان! توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی
توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد
در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خندهات انداخت و اگر منظرههای قشنگ را نشانت داد
برای یکی یک دوستت دارم خرج میکنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ میشود خرج میکنی!
بعد میبینی آدمها فاصله میگیرند متهمت میکنند به هیزی… به مخزدن به اعتماد آدمها!
سواستفاده کردن به پیری و معرکهگیری…
اما بگذار به سن تو برسند! بگذار صندوقچهشان لبریز شود آنوقت حال امروز تو را میفهمند بدون اینکه تو را به یاد بیاورند.
غریب است دوست داشتن. و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن... وقتی میدانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ... و نفسها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛ به بازیش میگیریم هر چه او عاشقتر، ما سرخوشتر، هر چه او دل نازکتر، ما بی رحم تر. تقصیر از ما نیست؛ تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شدهاند.
دکتر شریعتی
زن: سحر، چون میروی در کام امواج کند تاب مرا، هجر تو تاراج
ماهیگیر: منم یک مرد ماهیگیر ساده خدا نان مرا در آب داده!
زن: تو را دریا فروکوبیده صدبار ازین زیبای وحشی دست بردار
ماهیگیر: چو می خوانندم این امواج از دور همه عشقم، همه شوقم، همه شور
زن: فریبش را مخور ای مرد، زین بیش به گردابش، به طوفانش بیندیش!
ماهیگیر: نمی ترسم نمی پرهیزم از کار به امید تو می آیم دگر بار
زن: اگر از جان نمی ترسی در این راه بیاور گوهری رخشنده چون ماه که مروارید نیکوتر ز ماهی!
ماهیگیر: ز عشقم گوهری تابنده تر نیست سزاوار تو زین خوش تر گهر نیست
ولی کن تا نباشم شرمسارت فروزان گوهری آرم نثارت
زنی خاموش در ساحل نشسته به آن زیبای وحشی چشم بسته
بر او هر روز چون سالی گذشته ست هنوز آن مرد عاشق بر نگشته ست
نه تنها گوهری در دام ننشست که عشقی پاک گوهر رفت از دست
|
بسیاری از دین ها به شیشه پنجره می مانند.راستی را از پس آنها می بینیم، اما خود، ما را از راستی جدا می کنند .
ایمان از کردار جدا نیست و عمل از پندار .
زندگی روزانه شما پرستشگاه شما و دین شماست .آنگاه که به درون آن پای می نهید، همه هستی خویش را همراه داشته باشید .
گروهی دریای زیبای حقیقت را به درون خود نهان دارند و زلال آنرا در پیاله کوچک کلام نمی کنند.
به گرمای مهربان سینه ی آنان باشد که جان به سکوتی موزون ماوی گزیند .
انسان فـرزانه با مشعـل دانش و حکمت، پیش رفته و راه بشریت را روشن می سازد .
اگر به دیدار روح مرگ مشتاقید ، هم به جسم زندگی روی نمایید و دروازه های دل بدو برگشایید .
که زندگانی و مرگ ، یگانه اند ، همچنانکه رودخانه و دریا .
اگر از دوست خود جدا شدی ، مبادا که بر جدایی اش افسرده و غمین گردی ، زیرا آنچه از وجود او در تو دوستی و مهر برانگیخته است ، ای بسا که در غیابش روشن تر و آشکارتر از دوران حضورش باشد .
به رویاها ایمان بیاورید که دروازه های ابدیت اند .
خداوند، درهای فراوانی ساخته که به حقیقت گشوده می شوند و آنها را برای تمام کسانی که با دست ایمان به آن می کوبند ، باز می کند.
نیکی در انسان باید آزادانه جریان و تسرِی یابد .
همه آنچه در خلقت است ، در درون شماست و هر آنچه درون شماست ، در خلقت است.
شاید بتوانید دست و پای مرا به غل و زنجیر کشید و یا مرا به زندانی تاریک بیافکنید ولی افکار مرا که آزاد است نمی توانید به اسارت در آورید.
آنگاه مردم را درست می ببینی که در بلندیهای سر به آسمان کشیده حضور داشته باشی و نیز در منزلگاههای دور .
کسی که پرهیزکاری را به عنوان فاخرترین جامه اش بر تن میکند بهتر ان است که برهنه باشد
زیرا باد وخورشید سوراخی در پوست او ایجاد نخواهد کرد.
وان کس که رفتارخود را با موازین اخلاقی راه می برد پرنده ی نغمه سازش را در قفس زندانی می کندو ازادترین ترانه ها از لای میله ها و سیم ها بیرون نمی اید. بیچاره ملتی که پر از باور است و خالی از دین.
علی مطهری گفت: زمانی که رییس جمهوری میگوید فلان قانون را اجرا نمیکنم، وقتی به سرعت به مجلس احضار شود و توضیح دهد دیگر در دفعات بعدی جرات نمیکند که بگوید فلان قانون را اجرا نمیکنم. این مساله مهمی است و نباید بگوییم که این تنها یک جلسه است و بلکه این کار خاصیت بازدارندگی دارد. البته اگر رییس جمهوری در مجلس جوابهای قانع کنندهای ندهد یا اینکه بخواهد جوابهای سربالا داده و یا حرفهای گذشته خود را تکرار کند که فلان قانون را اصلا قانون نمیدانم و اجرا نمیکنم، احتمال اینکه نمایندگان مجلس هشتم بحث استیضاح رییس جمهور را در دستور کار خود قرار دهند، وجود دارد البته راه ارجاع این موضوع به قوه قضاییه نیز باز است.
متن کامل گفتوگوی علی مطهری با ایلنا در مورد اختلافات اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم و طرح سوال از احمدینژاد در پی میآید:
در لیست جبهه متحد اسمی از منتقدان دولت از جمله شما و آقایان کاتوزیان و عباسپور نیست. ارزیابی شما از این مسئله چیست؟ از سوی دیگر شنیده شده که شما برای حضور در لیست جبهه متحد رای لازم را هم داشتید، اما آقای حداد عادل از حضور شما در لیست جلوگیری کرده. شما صحبتی در این مورد با آقای حداد عادل داشتید؟ علت را جویا شدید؟ چقدر اهمیت میدادید که نام شما هم در این لیست وجود داشته باشد؟
درست است و من رای کافی برای حضور در لیست جبهه متحد اصولگرایان را داشتم و اطلاع دقیق دارم که از میان 12 رای 7 رای مثبت و 5 رای منفی کسب کردم و قاعدتا باید اسم من در این لیست وجود میداشت، اما افرادی همچون آقای حداد عادل تلاش کردند که اسم ما در این لیست نباشد و به بهانهای موضوع را به هیات داوری واگذار کردند. ظاهرا در هیات داوری هم رای گیری صورت نگرفته و با تصمیمی از پیش تعیین شده، مرا از لیست جبهه متحد حذف کردند. اما مشخصا صحبتی با مسئولین این امر نکردم و تمایلی هم ندارم در مورد اینگونه مسائل صحبت کنم.
حضور در لیست جبهه متحد چقدر برای شما اهمیت داشت؟
برای من زیاد مهم نبود که در این لیست حضور داشته باشم.
برخی افراد معتقد بودند که آقای حداد عادل با علم به اینکه میزان محبوبیت شما در شهر تهران بیشتتر از خودش است مانع از حضور شما در این لیست شد تا خود نفر اول در شهر تهران باشد. شما این تحلیل را قبول دارید؟
اگر اینگونه بوده است یک محاسبه نادرست صورت گرفته است. هر چند که ما باید خوش بین باشیم و لابد آنها برخی نظرات ما را قبول ندارند همانطور که ما برخی از نظرات آنها را قبول نداریم. البته از نظر من عامل اصلی این بود که فکر میکردند اگر اسم امثال بنده در لیست جبهه متحد قرار بگیرد، اقبال قشر متدین و حزب الهی به این لیست کم خواهد شد، حال آنکه من نظر دیگری دارم و معتقدم که در همین قشر متدین طرفداران ما کم نیستند و از این افراطی گریهایی که صورت میگیرد ابراز ناراحتی میکنند. من از برخوردهای که در اجتماعات عمومی دارم شاهد این مسئله هستم و به عنوان مثال در نماز جمعه، هیاتهای مذهبی و راه پیماییهای 22 بهمن که حضور مییابم احساس میکنم که اقبال خوبی به گفتمان و تفکر ما در همین قشر حزب الهی و متدین وجود دارد. البته عده قلیلی تحت تاثیر تبلیغات برخی سایتها و روزنامهها، ممکن است نگاه منفی به ما داشته باشند اما در همان قشر متدین هم اکثرا طرفدار ما هستند.
این اعتقاد وجود دارد که درحال حاضر آقای حداد عادل در حال تلاش و رایزنی برای ریاست مچلس نهم است. شما شانس وی را تا چه اندازه برای ریاست مجلس نهم بالا میدانید؟ از سوی دیگر به نظر شما بین مجلس هفتم و هشتم، کدامیک از مجالس عملکرد قویتری داشتهاند؟
البته ما نمیتوانیم به نیت افراد بپردازیم و در مورد آن قضاوت کنیم اما اگر واقعا چنین موضوعی وجود داشته باشد که قصد برنامهریزی داشته باشند تا آقای الف رییس مجلس شود یا اینکه نامزدهای انتخاباتی را بگونهای بچینینم که در انتخاب رییس جمهور بعدی هم موثر باشد و مجلس سکوی پرشی برای انتخابات ریاست جمهوری بعدی باشد، نوعی خیانت به مردم است و ما به جای اینکه دنبال مجلس قوی و اصلح باشیم تا بهترینها وارد مجلس شوند، دنبال این رفتهایم که تنها طرفداران و حامیان ما به مجلس راه یابند که این کار یک خیانت به مردم است. ما نباید به این فکر باشیم که رییس مجلس نهم چه کسی خواهد بود و ما باید ذهن خود را بر روی این مسئله متمرکز کنیم که بهترینها کاندیدا شوند و اصلحها انتخاب شوند تا مجلس قوی و کارآمدی داشته باشیم.
لینک مطلب در سایت تابناک
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سیدموسی سیدمحرمی ( سه شنبه 90/12/16 :: ساعت 12:1 عصر )
مجلس - علی مطهری در نامه ای به وزارت کشور نسبت به رد صلاحیتش اعتراض کرد و عدم التزامش به اسلام، قانون اساسی و ولایت فقیه را رد کرد.
به گزارش خبرآنلاین، متن کامل نامه علی مطهری به وزارت کشور به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
هیئت اجرایی مرکز حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات و اسلام شهر
با اهداء سلام، عطف به نامه شماره 395/1/909 مورخ 19/10/90 آن هیئت، مستندات رد صلاحیت اینجانب یعنی بند 1 و 3 ماده 28 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی به چهار جزء تحلیل می شود که ذیلا همراه پاسخ هر یک ذکر می گردد:
1. عدم اعتقاد به اسلام. این دلیل وارد نیست زیرا: اشهد ان لا اله الّا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله.
2. عدم التزام عملی به اسلام. این هم وارد نیست زیرا اینجانب در حد توان خود از ترک واجبات و ارتکاب محرمات اجتناب دارم.
3. عدم وفاداری به قانون اساسی. این دلیل نیز وارد نیست مگر این که مقصود برخی اصول قانون اساسی باشد که کلا در کشور فراموش شده و وفاداری به آن وجود ندارد، مانند برخی اصول فصل سوم قانون اساسی که مشتمل بر حقوق ملت است.
4. عدم وفاداری به اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه. این هم وارد نیست. البته اینجانب برداشت امثال جبهه پایداری از ولایت فقیه را قبول ندارم. ولایت فقیه را همان طور که شهید آیت الله مطهری گفته اند ولایت مکتب و ایدئولوژی می دانم نه ولایت شخص، و به تعبیر آیت الله جوادی آملی ولایت فقه است و به تعبیر رهبر انقلاب «مرز التزام به ولایت فقیه احکام حکومتی است» یعنی در احکام حکومتی باید اطاعت محض باشد اما در سایر امور هر کس آزاد است که نظر خود را ابراز کند هر چند مخالف نظر رهبری باشد. در احکام حکومتی هم تا قبل از صدور حکم، هر کس مجاز است که نظر رهبری را تغییر دهد، آنچنان که شهید آیت الله مطهری در چند مورد امام خمینی (ره) را نسبت به نظر خود متقاعد کردند و امام(ره) نیز نه تنها ناراحت نمی شدند بلکه ایشان را حاصل عمر و پاره تن خویش نامیدند.
علاوه بر این، ولی فقیه، انتقادپذیر و در مقابل مردم پاسخگوست همچنان که مقام رهبری بارها به انتقادات با روی باز پاسخ داده اند و از هرگونه بت سازی و تملق و چاپلوسی بیزارند، و در تاریخ 17 مهر 86 نیز فرمودند:« البته نباید با مسئولان مبارزه و دشمنی کرد، اما این حرف به معنای انتقاد نکردن و مطالبه نکردن از مسئولان متخلف از جمله رهبری نیست، چرا که می توان در عین صفا و دوستی انتقاد هم کرد.»
بالاتر این که امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود « از من در خفا و علن انتقاد کنید» و خود به انتقاد و حتی توهین منتقدین و معترضین با روی گشاده پاسخ می دادند.
بنابراین اینجانب به ولایت مطلقه فقیه با برداشت درست از آن وفادارم و بخشی از مشکلات کشور را ناشی از برداشت غلط برخی دوستان نادان انقلاب از این اصل مترقی می دانم. البته وفاداری و التزام عملی اینجانب به اصل ولایت فقیه به آن شدت نیست که یازده روز در مقابل حکم ابقای وزیر اطلاعات مقاومت و خانه نشینی کنم و یا بر تعبیر «بیداری انسانی» در مقابل «بیداری اسلامی» درباره نهضتهای اجتماعی منطقه اصرار بورزم.
به هر حال این روش هیئت اجرایی که ظاهرا برخی اعضای آن به جای آنکه معتمدان مردم باشند معتمدان دولت هستند یادآور نوع برخورد کلیسای کاتولیک در قرون وسطی با مردم است که منجر به رویگردانی مردم اروپا از دین و ایمان شد و این رویگردانی همچنان ادامه دارد.
با تقدیم احترام
علی مطهری