بخوان به نام پروردگارت که بیافرید،
کجایی ای عرب ای ساربان پیر صحرائی؟
کجائی ای بیابانگرد روشن رأی بطحائی؟
که اینک بر فراز چرخ ، یابی نام" احمد" را
و در هر موج بینی اوج گلبانگ محمد را
" محمد" زنده و جاوید خواهد ماند
محمد تا ابد تابنده چون خورشید خواهد ماند
جهانی نیک می داند
که نامی همچو نام پاک پیغمبر مؤید نیست
و مردی زیر این سبز آسمان همتای احمد نیست
جهان تاریک باد و سرنگون باد آسمان پیر
اگر بینیم روزی در جهان نام محمد نیست!
اگر بینیم روزی در جهان نام محمد نیست
فلسفه بعثت
.....(آدمی) استغنای مالی که پیدا می کند به حسب همان مقدار طغیان پیدا می کند، استغنای علمی که پیدا می کند به همان مقدار طغیان می کند، مقام که پیدا می کند به مقدار طغیان می کند، مقام که پیدا می کند به مقداری که مقام پیدا کرده است طغیان می کند. فرعون را که خدای تبارک وتعالی می گوید طاغی است ، برای همین است که مقام پیدا کرده بود و انگیزه الهی در او نبود و این مقام او را به طغیان کشیده بود. کسانی که چیزهائی که مربوط به دنیاست آنها را بدون تزکیه نفس پیدا می کنند، اینها هر چه پیدا بکنند طغیانشان زیادتر خواهد شد و وبال این مال و این منال و این مقام و این جاه و این مسند از چیزهایی است که موجب گرفتاری های انسان است در اینجا و بیشتر در آنجا .
انگیزه بعثت این است که ما را از این طغیان ها نجات دهد و ما خودمان را تزکیه کنیم، نفوس خودمان را صفا دهیم و نفوس خودمان را ازاین ظلمات نجات بدهیم. اگر این توفیق برای همگان حاصل شد ، دنیا یک نوری می شود نظیر نور قرآن و جلوه نور حق.
تمام اختلافاتی که بین بشر هست، اختلافاتی که بین سلاطین هست، اختلافاتی که بین قدرتمندان هست ریشه اش همان طغیانی است که در نفس هست ریشه این است که انسان دیده است که خودش یک مقام دارد طغیان کرده است و چون قانع نمی شود به آن مقام، این طغیان اسباب تجاوز می شود، تجاوز که شد اختلاف حاصل می شود و این فرق نمی کند. از آن مرتبه نازلش طغیان است تا آن مرتبه عالی آن. از مرتبه نازلی که در یک روستا بین افراد اختلاف حاصل می شود ، ریشه اش همین طغیان است تا مرتبه بالاتر و هر چه بالاتر برود طغیان زیادتر می شود. فرعونی که طغیان کرد و" انا ربکم الاعلی" گفت، این انگیزه در همه است فقط در فرعون نیست . اگر انسان را سر خود بگذارند" انا ربکم الاعلی" خواهد گفت:
انگیزه بعثت این است که این نفوس سرکش را این نفوس طاغی و یاغی را از آن سرکشی و از آن طغیان و از آن یاغیگری نجات دهد و تزکیه کند نفوس را.
همه اختلافاتی که در بشر هست برای این است که تزکیه نشده است. غایت بعثت این است که تزکیه کند مردم را تا به واسطه تزکیه، هم تعلم حکمت کند و هم تعلم قرآن و کتاب و اگر چنانچه تزکیه بشوند طغیان پیش نمی آید. کسی که تزکیه کرد خود را هیچ گاه خودش را مستغنی نمی داند " ان الانسان لیطغی ان راه استغنی" وقتی که خودش را می بیند و برای خودش مقام قائل است وبرای خودش عظمت قائل است این خودبینی اسباب طغیان است.
اختلافاتی که بین هم بشر هست، اختلافاتی که بر سر دنیا بین همه بشر هست این اختلافات ریشه اش طغیانی است که در نفس هاست و گرفتاریی است که انسان در گرفتاری به خود دارد و به هواهای نفسانیه. اگر انسان تزکیه بشود و نفس انسان تربیت بشود ، این اختلافات برداشته می شود.
لسان قرآن که از برکات بعثت، از برکات بزرگ بعثت رسول خداست، لسانی است که سهل و ممتنع است. بسیاری شاید گمان کنند که قرآن را می توانند بهفمند، از باب اینکه به نظرشان سهل است. بسیاری از ارباب معرفت و ارباب فلسفه گمان می کنند که قرآن را می توانند بفهمند، برای اینکه آن بعدی که برای آنها جلوه کرده است و آن بعدی که درپس این ابعاد است ، برای آنها معلوم نشده است.
لینک منبع
یکی ازدوستان شعری در مورد آقای کروبی نوشته بودند که این بهانه ای شد برای اظهار نظر بنده و متعاقبا پاسخ ایشان به نظرات و...
اظهار نظر من
دوست عزیز یا شما خوابید و یا خود را به خواب زده اید که در صورت دوم هیچ کاریتان نمی شود کرد
کروبی بفرض اگر پولی خورده از یک شخصی گرفته از بیت المال که صرف هزیه های انتخاباتی نکرده است
مسلمان احتمال دارد حرام بخورد دزدی بکند و ......
ولی مسلمان هیچ وقت دروغ نمی گوید
اگر خود را بهتر از دیگران پنداری مطمئن باش که این اثری از شیطان است
چه بسا همان بدها کارهای انجام داده اند که در پیش خدا از شما عزیزتر باشند
ایمانی که با تعصب کورکورانه همرا باشد پشیزی نمی ارزد و نتیجه اش همان می شود که کلی از مردم از دین فاصله می گیرند
گناهی که انسان را پشیمان سازد بهتر است از عبادتی که وی را مغرور سازد
پاسخ ایشان
سلام
سید جان
در پاسخ نظرت در وبلاگم باید بگویم که
آدمی که دم از آزادی بیان میزند نباید به دیگران تهمت بزند.
کروبی سیصد میلیون را که گرفت بعدش قرار بود چه کند برای جزایری؟
آیا برای آنکه با امثال من مخالفت کنی باید از کروبی و کرباسچی و . . . دفاع کنی؟ مسئله سیصد میلیون را دادگاه جمهوری اسلامی تایید کرده اما اتهامات شما به دکتر را شبکه بی بی سی!
سید با عرض احترام باید بگویم شما روی عقیده خود تعصب لجاج گونه میورزید.
بنده خدا، آزادی یعنی اینکه بنده بتوانم برای کاندیدای محبوب خودم تبلیغ کنم بی آنکه کسی ناسزایم بدهد. آزادی یعنی اینکه وقتی داردم عکس دکتر را به دبوار میچشبانم ناسزای ناموسی نشنوم.
شمال شهر تهران را اگر بودی و اواخر تبلیغات میدیدی . . . این را به پای امثال تو نمینویسم اما دختر و پسر وسط خیابان توانیر پارتی برگزار کرده بودند با رقص و آواز و . .. با عرضه شرمندگی بوسه. ما اینها را دیدیم که برآشفتیم. اینها خبرهایی است که به گوش مسلمانانی چون تو نمیرسانند. از عقیده ات دفاع کن اما توجهنما که حرف امثال فائزه و حجاریان را که به هیچ چیز معتقد نیستند؛ تکرار نکنی. نگاهی به طیف یاران موسوی بینداز.
سید! صرف هزینه بیت المال برای تبلیغات به نفع دکتر آیا مصداقی هم دارد یا صرفا در حد یک ادعاست؟ راستیندیدی دانشگاه آزاد چقدر برای موسوی خرج کرد؟ پول دانشجویان آنجا بیت المال نیست؟
برادر مسلمانت علی
و نهایتا جواب بنده
با سلام و ادب
بنده منظورم از دروغ و ریا فقط یک شخص نیست بلکه همه ما باید مراقب این امر باشیم
ولی سوالی که از شما برادر مسلمانم دارم
1- هزینه تبلیغات کاندیدای مورد نظر شما از کجا بود نمی خواهم بشنوم که مردم این پول را خرج کردند که در این صورت آقای هاشمی هم از مردم بودند که برای مهندس موسوی تبلیغات کردند.
2-آیا اتهام به کسی همانند آقای هاشمی که بیش از 50 سال رفاقت با رهبر انقلاب از طرف وی در مناصب مهمی چون مجمع تشخیص قرار گرفته اند موضع رهبری را تضعیف نمی کند؟یعنی رهبر ایشان را به اندازه من و شما یا به اندازه کاندیدای شما نمی شناسد؟
3- چرا شخصی چون پالیزدار وقتی اتهامی به اشخاصی در جمع 200 نفری دانشجویان می زند 10 سال به حبس محکوم می شود ولی وقتی این اتهامات از طرف کاندیدایی در رسانه عمومی 70 میلیونی مطرح می گردد ایشان به عنوان قهرمان معرفی می گردند آیا این یعنی اینکه همه در برابر قانون مساویند!!
4-آیا کشور فقط متعلق به من و شما قشر مسلمان و نمازخوان است و همان افراد بی حجاب و... سهمی ندارند و ما می توانیم بجای آنها تصمیم بگیریم؟
5- آیا میزان رای ملت است یا اینکه میزان رای مومنان و نمازگزاران است؟آیا این روش خوبی برای صدور انقلاب و جذب افرادی که در اعتقاداتشان ضعیف هستند می باشد.
6-آیا صرف حمایت عده ای از این افراد از مهندس موسوی باعث می شود که او را تکفیر کنیم در حالیکه امام علی هنوز هم طرفدارانی دارد که او را خدای خود می دانند پس ما باید از امام خود دوری کنیم؟
7- آیا سه روز قبل رئیس بانک مرکزی اعلام نکرد که میزان تورم از 26 به 22 کاهش یافته است در حالیکه در مناظره کاندیدای شما آنرا 16 درصد اعلام کرد و ما بخاطر اینکه مهندس موسوی میزان تورم را 25 درصد اعلام کرد در روزنامه دولتی ایران با تیتر بزرگ نوشتیم موسوی دروغ می گوید!!! این خلافه گویی نیست.
8- وقتی رسانه ملی آشکارا از یک کاندیدایی حمایت می کند و ما اخبار درست را فقط در رسانه های خارجی می شنویم تکلیف چیست؟
9-آیا زیر سوال بردن دولتهای قبل که توسط همین ملت و با انتخاباتی که همه قبولش داشته اند توهین به آگاهی و شعور ملت نیست ؟یعنی شما همه انتخاب هایتان اشتباه بوده و فقط در دولت نهم انتخاب درستی داشته اید؟
10-آیا حکمیت قوه قضائیه که سه نفر از آنها از اعضای دولت کنونی هستند به نظر شما می تواند بی طرفانه باشد .
11-به فرض که دانشگاه آزاد برای مهندس موسوی خرج کرده آیا از دانشجویان برای تبلیغات به زور پول گرفته یا اینکه قسمتی از درآمدش را صرف این کار نموده است؟
12- دوست عزیز!باورکن که اسلام زورکی نمی شود و به زور ما نمی توانیم مردم را به بهشت ببریم که در اینصورت باید همه زندانی های حبس ابد اهل بهشت بودند.هر عملی که بدون از آزادی و انتخاب باشد فاقد ارزش است .
لازم نیست ما مردم را بزور به رعایت موازین شرعی و حجاب و...مجبور سازیم بلکه کافی است ما که ادعای دینداری می کنیم رفتار و کردارمان را اصلاح کنیم که مردم به رفتار و کردار آمرین به معروف بیش از گفتارشان توجه دارند.
به قول مولا امیرمومنان مردم بردین ملوک خود هستند بنابراین اگر من و شما در رسانه عمومی به عنوان یک مسئول پرطرفدار خلافه گویی کنیم قبح این عمل از بین می رود.
بیشتر بودن یک گناه در جامعه فاجعه نیست ولی از بین بردن قبح یک عمل قبیح و زشت فاجعه ای بزرگ است.
دوست عزیز !باور کن ضربه ای که این مردم به ظاهر بی اعتقاد می توانند به دین بزنند خیلی کمتر از ضربه ای است که من و شما و مدعیان دینداری می زنند چون ما اشتباهات خود را به حساب دین می گذاریم ولی این قوم بدبخت کسی ازشان حرفی نمی شنود حتی اگر حرفشان صحیح هم باشد.
شما از تعریف آزادی گله مندید و من از تعریف دینداری
چون بیشتر کسانی که من باهاشون دوست هستم اعم از طلبه و بسیجی و ... پس از اینکه شنیدند رای من به مهندس موسوی است از من روی برگردانده اند و گفتند که این کار شما سفاهت و ضعف دینی است و از شما چنین انتظاری نداشتیم!!!!!!!
آیا این است دینی که ما مدعی ایمان به آن هستیم.
دوست عزیز! اگر شما دلتان از عده ای بدحجاب و بی حجاب خون است باکی نیست چون از آنها انتظاری نداریم ولی من دلم از کسانی خون است که خود را پیرو سیرت نبوی و علوی می دانند و خود را بهتر از بقیه می پندارند
در حالیکه امام در کتاب چهل حدیث فرموده اند:
گناهی که انسان را پشیمان سازد بهتر از عبادتی است که وی را مغرور سازد.
برادرم همه کسانی که در خیابانها ریختند آشوبگر نیستند خس و خاشاک هم نیستند آمریکایی و خارجی هم نیستند و جیره خوار هم نیستند و پول هم نگرفته اند که جان خود را فدا کنند و .... بلکه عده ای علاقمند نظام هستند که دارند بی اعتماد می شوند و کسی آدم حسابشان نمی کند.و اکثرشان شما را نمی گویم ولی از من خیلی بهتر و متدین و شجاعترند و فقط بخاطر آرمان خود از همه چیزشان حاضرندکه بگذرند.
امیدوارم مسئولین محترم از روی عناد به پیشنهادات هاشمی رفسنجانی ننگرند بلکه به عنوان یک دوست و همرزم و همسنگر رهبر انقلاب او را بپذیرند.
امیدوارم خداوند آخر و عاقبت ما را بخیر کند که مهم فقط عاقبت به خیری است
یا علی و یا حسین
یادمه چند سال قبل در مجله گل آقامطلبی را از شهردار آن زمان تهران نقل کرده بودند که اشاره به وجود حفره هایی در فضا یا سیارات اشاره کرده بود.
و گل آقا با کشیدن کاریکاتوری نوشته بود:لازم نیست در آسمانها دنبال حفره بگردی خیابانهای همین تهران ما به اندازه کافی حفره هست!
امروز صبح رادیو می گفت که فلان مفتی عربستانی شیعیان را کافر خوانده است!
با خود گفتم این که چیزی نیست چند روز قبل در جریان تبلیغات انتخاباتی یکی از آیت ا...ها در کشورخودمان فرموده اند
:امروز همه کفار در برابر احمدی نژاد متحد شده اند و امروز تبلیغ احمدی نژاد از درس حوزه هم واجب تر است!و.....بنده کاری ندارم که این آقا اصلا"فقیه هستند یا نه و آیا می توانند چنین فتوایی صادر کنند یا نه!
ولی می دانم امام علی(ع)که ما ادعای می کنیم شیعه ایشان هستیم حتی برای کسانی که خلافت را که بنابر اعتقاد ما حق مسلم ایشان بودغصب کردند چنین حکمی ندادندتا چه رسد به کسانی که با اصول کاملا"صحیح قصد رقابت با ایشان را داشته باشند.
دوران دبستان بنده رفیقی داشتم که می گفت:اگر می خواهید بچه هایتان مطابق میل خودتان تربیت شوند نگذارید به مسجد و مدرسه بروند و به شوخی می گفت :من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم!
متاسفانه امروزه جو بعضی از مدارس و مساجد ما طوری شده که بجای اینکه راه حق و باطل را نشان داده و به ما اجازه دهند که خود راهمان راانتخاب کنیم می خواهند ما را بزور به بهشت ببرند.و چنان در فرد ایجاد تعصب می کنند که گویا فقط راه ایشان صراط مستقیم بوده و هر راهی جز آن به دوزخ ختم می شود در حالیکه هر وقت احساس کنیم که ما بهتر از دیگرانیم همان نشانه ای از نفوذ شیطان در وجود ماست.
نمونه بارزش را ما در افراد فامیل می بینیم بااینکه بنده کاملا مذهبی بوده و به شرع کاملا" پایبندم عده ای از افراد فامیل از ما کاملا" کناره گرفته اند و دلیلشان هم این است که
چرا شما به آقای احمدی نژاد رای نداده اید !از شما انتظار دیگری داشتیم!!!!!و به نظر من این کار آنها تحت تاثیر همان فتواهاست و تبلیغات مسجدی است و من نمی خواهم فرزندم مانند آنها فکر کند.اصلا"چرا باید در مساجد یک کاندیدا و لو اصلح تبلیغ شود و باعث ایجاد بیزاری طرفداران کاندیداهای دیگر و یا موجب ایجاد اختلاف در بین نمازگزاران گردد در حالیکه فلسفه نماز جماعت ایجاد وحدت بین مسلمین از هر گروه و رنگ و نژاد و تفکر است
دیگر از عصر تعصبات کور کورانه 14 قرن گذشته است و اسلام آمده است که روح واقع بینی و تفکر و انتخاب را در بین مردم رواج دهد
جوان امروز باید بتواند آزادانه سوالات و شبهاتی را که دارد به زبان بیاورد و مبلغان دینی وظیفه شان این است که این سوالات و شبهات را بصورت کاملا" منطقی و علمی جواب دهند نه اینکه از مثل جریان آن خیاط بگویند هر کس مثل ما فکر نکند حرامزاده است! تا هیچ کس جرات ابراز عقیده را نداشته باشد
دیگر زمان محدود سازی جوانان بسر آمده است زمانی تلویزیون و زمانی ویدئو را محدود کردیم و زمانی ماهواره و اکنون نیز سایتها را فیلتر می کنیم ولی مردم همواره یک قدم از دولت جلوترند و آنها را نمی توان با محدود کردن مسلمان نگاه داشت در زمان کنونی فقط جوان با یک ابزار می تواند خود را از گزند هر آسیب و تبلیغات و تهاجم فرهنگی حفظ کند و آن قدرت تقواست که جز با شناخت صحیح و منطقی احکام اسلامی ایجاد نمی شود .
ایمانی که با احساسات و در سایه تعصب ایجاد شود با یک احساس دیگر از دست می رود که باد آورده را باد می برد یعنی در یک سن افراط می کند و در سنین دیگر تفریط.
البته بنده بارها در همین موضوع مطالبی نوشته ام از جمله پست قبلی و استاد جعفری و تهاجم فرهنگی و طرحی برای حوزه های علمیه و......
و جالب اینجاست وقتی علت را سوال کردم
گفتند کسانی به (آقای)موسوی رای می دهند که بدنبال آزادی و بی بند و باری هستند!گفتم:آزادی چه ربطی به بی بند و باری داردو خود یاد سخنی از یک بزرگ افتادم که در زمان آقای خاتمی می گفت
:آنان که دم از آزادی می زنند عقده جنسی دارند!!!!!گفتم عزیزم!آزادی این است که:
من حق داشته باشم به کسی که اصلح می دانم رای بدهم بدون اینکه تکفیرم کنند.
رسانه ملی اختصاص به جناح حاکم نباشد تا مردم بتوانند به آن اعتماد کنند و برای دانستن اخبار و اتفاقات کشور به رسانه های خارجی پناه نبرند تا آنها نیز در لابلای این اخبار اعتقادات و باورهای غلطی را به خورد ملت ما بدهند.
مثلا" می گویند
:برخی از اغتشاشگران لباس بسیجی پوشیده بودند چرا نمی گویند ما بسیج را هم در گیر کارهای پلیس کرده ایم یا نمی گویند عده ای از نظامی ها با لباس شخصی در بین مردم بودند در حالیکه هر شخص علاقه بههمکاری با پلیس دارد باید با سازماندهی پلیس بوده و لباس مقدس پلیس را داشته باشد تا از دیگران تمییز داده شده و احترام پلیس محفوظ بماند.هرکس به چیزی اعتراض داشت بتواند اعتراض خود را ابراز کند بدون اینکه ضد دین و ضد انقلاب و خارجی نامیده شود.
هر کس در هر پست و مقامی بتواند مادامی که کارش درست است احساس امنیت کند نه اینکه اگر حرفی برخلاف نظر جناح حاکم جامعه زد و لو درست از کارش برکنار شود.
اینکه هر کس بتواند عقیده خود را ابراز کند و بخاطر برخورداری از برخی امکانات یا استخدام و....متوسل به ریا و حضور در مکانهای مذهبی و... نشود و بقول شاعر اهل بیت کلامی زنجانی کسی نباشد که در طول هفته دو رکعت نماز نمی خواند ولی در صف اول نماز جمعه می نشیند!
قیلمیر ایکی رکعت نمازین هفته به هفته جمعه نمازیندا دایانیب اول صفده!
و.....
و چقدر زیبا فرموده اندامام(ره)در کتاب چهل حدیث:
گناهی که انسان را پشیمان سازد بهتر از عبادتی است که وی را مغرور سازد.آیا هنوز هم امید من به معجزه خاک مانده است؟
رفته ای اینک اما
باز بر می گردی؟
چه تمنای محال!
خنده ام می گیرد.
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
پیامبر اسلام می فرمایند: "یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است."
و در حدیث دیگری یک ساعت تفکر را از عبادت یک شب بهتر و در حدیث دیگری از عبادت یک سال و در حدیث دیگر بهتر از عبادت هزار سال ذکر دانسته است .
با این وجود چراکمتر کسی بدنبال تفکر است
ما دوست داریم یا رییس باشیم یا مرئوس اگر دوست داریم که رئیس باشیم بخاطر این است که دوست داریم تمام کارهایمان را کس دیگری برایمان دیکته کند تا ما نیاز به تفکر نداشته باشیم خیلی از ماها حتی حاضریم از صبح تا شب بیل و کلنگ بزنیم و دمی تفکر نکنیم
اگر دوست داریم که رئیس باشیم بخاطر این است کس دیگری نباشد تا از ما سوال و جواب کند و ما هر کاری که دلمان خواست بکنیم
به نظر شما اساسی ترین آسیب ها و موانع تفکر در ایران کدامند.لینک منبع
از رنجی که می بریم
نظریه ها در قفس
به نظر می رسد ما تنها با یک مانع خاص روبه رو نیستیم بلکه موانع متعددی وجود دارند که بعضی از آنها را برمی شماریم.
یکی از مهمترین موانع از آن شمار فقدان تحمل نقد و انتقاد از سوی دیگران است.تفکر مآلاً در دل خود نقد کردن را دارد. در حقیقت نمی توان قائل به امر تفکر بود، بدون آن که نقدپذیر باشیم. تفکر مانند پرنده است. یا باید او را در قفس نگاه داشت یا در صورتی که اجازه پرواز صادر شد، دیگر نمی توان جهت پرواز آن را از پیش و دقیقاً مشخص نمود.
همچنین گاه در کشور ما اظهارنظر خصوصاً درباره آرا و افکار جا افتاده دشوار است. برای مثال اگر کسی بخواهد فیلسوف بزرگی چون ملاصدرا را به صورت جدی نقد بکند، تاوان سنگینی پس خواهد داد در حالی که در تفکر ناگزیر از نقد هستیم.
دیگر این که نباید تفکر را در تمام زمینه ها دینی دانست. برخی از اندیشمندان وحشت دارند که اگر نظرات خود را آزادانه بیان کنند به بی دینی یا کم دینی متهم شوند حتی اگر خود افرادی دیندار باشند. در موارد زیادی تفکراتی خاص با دین لازم و ملزوم شناخته می شوند (مثلاً همانطور که گفتم گاهی فلسفه ملاصدرا عین دین شناخته می شود) مسئله عینی سیاست زدگی در عرصه تفکر است. این خطر وجود دارد که اگر افکار جدیدی را ارائه دهید به پیروی از یک خط سیاسی خاص متهم شوید. این دو موضوع باعث گونه ای خود سانسوری نزد متفکرین شده است.
چه بسا در حالت عادی تفکر برای ما ملال آور باشد. باعث آزار می شود و زندگی عادی را سلب می کند. این همان مشکلی بود که مردم آتن با سقراط داشتند و در نهایت او را اعدام کردند چرا که سقراط در کوچه و خیابان، وقت و بی وقت برای ایشان ایجاد مسئله می کرد. مردم آتن تاب پرسش و تفکر را نداشتند پس به این بهانه که او جوانان ما را فاسد می کند وی را محکوم به نوشیدن شوکران کردند. شوکران انتقام پرسش بود؛ چرا که در شرایط عادی زندگی اصل بر عدم تفکر است. تفکر زمانی زاده می شود که شخص احساس کند همه زندگی و حیات، به جا آوردن امور روزمره نیست. در اینجا فرد به سمت پرسش کشیده می شود که از کجا آمده ام. پریشان می شود که آمدنم بهر چه بود و بی قرار می گردد که به کجا می روم. در این لحظه حیات ثانوی انسان آغاز می شود
ابن عربی نشانه ای برای تفکر قائل است. براساس نظر او نشانه تفکر رسیدن به بطلان و دیدن آتش است. او از آیات قرآن چنین استنباط می کندکه اهل تفکر ابتدا می فهمند که جهان باطل و بی اساس نیست و در خود حقیقتی دارد آنگاه سر از آتش درمی آورند و از آن پرواز می کنند.
شاید جهنم تجسم بطلان باشد. ما در زندگی دنیوی بیهوده گذرانی و یا همان سوختن را می بینیم. این می تواند دیدار ما با دوزخ باشد. تجربه ای جهنمی.
پیروان هر نظام فکری مایلند از هر تفکری یک نوع صف آرایی غیرقابل نفوذ درست کنند. در ایران نیز این مشکل وجود دارد.
اگر کسی در مورد ملاصدرا نقادی کند احتمال دارد در مظان اتهام قرار گیرد، که چرا نسبت به بزرگان جسارت می کند. زمانی ملاصدرا به خاطر نقادی تکفیر می شد. رسم عجیبی دارد روزگار که حال منتقدان او را تکفیر می کنند.
دیوار اعتماد مرا موریانه خورد اینک من آن عمارت از پای بست ویرانم
هرگز تو باز نخواهی گشت می دانم!
گوش فرادهیم به تمام فریادها که بلندترین آنها سکوت است .
ما مجبور نیستیم همه راست ها را بگوییم .اما مجبوریم راست بگوییم.
آنگاه که چشم گشودم گفتند دوست بدار.حال که دیوانه اش گشته ام گویند رهایش کن.
من با امید مهر توپیوسته زیستم .بعد از تو؟ این مباد. که بعد از تو نیستم .
گیرم که آب رفته به جوی باز آید. با آبروی رفته چه باید کرد .
تو مپندار که خاموشی من هست برهان فراموشی من .
هرگز نصیحت مکن.دانا احتیاج ندارد ونادان نمی پذیرد .
به گزارش قلمنیوز، مهندس میرحسین موسوی در ادامه برنامه گفتوگوی ویژه خبری شبکه دوم سیما با نشان دادن نموداری تصریح کرد: که این نمودار رتبه ما را در سال 1384 در میان کشورهای مختلف نشان میدهد که از نظر فساد در چه مرحلهای هستیم و این نمودار براساس نرمها، اندازهها و استاندارها سنجیده میشود. همچنین این نمودار نشان میدهد که هر کشور در میان سایر کشورها در چه مرتبهای از فساد قرار دارد، این نشاندهنده این است که در همه کشورها فساد وجود دارد.
وی افزود: ما از رتبه 88 به رتبه 141 در میان 166 ، در سال 1378 سقوط کردیم یعنی به انتها نزدیک هستیم بنابراین چگونه میتوانیم بحث مبارزه با فساد و فقر را داشته باشیم. پیش از آنکه به این مرحله برسیم باید با مجموعهای از سیاستها به سمت کشورهایی برویم که کمترین فساد در آنجا وجود دارد، در آن هنگام است که برخورد با افراد فاسد که شناسایی میشوند و به قوهی قضایهای که در تعامل با دولت یقینا خوب کار کند، صورت میگیرد و بهتر میتوان کار را پیش برد.
این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری با بیان اینکه هدف قانون برنامه چهارم این بوده که تورم را یک رقمی کنیم، افزود: در شرایط فعلی از ده درصد سال 1384 به 4/25 در اسفند ماه سال گذشته رسیده است. البته نسبت به این رقم ترویج شد و مطلبی روز گذشته در میان مردم به صورت رایگان توزیع شد با این عنوان که «بانک مرکز: موسوی دروغ میگوید»
وی با نشان دادن روزنامه ایران که این مطلب در آن به چاپ رسیده بود، گفت: ظاهرا این نشریه با پول دولت تهیه و چاپ میشود و وقتی گفته میشود در انتخابات نباید از امکانات دولتی استفاده کرد، این بدترین نوع استفاده از امکانات دولتی است. این نشریه به صورت رایگان میان مردم توزیع میشود. در این هنگام موسوی بخشهایی از بیانیه بانک مرکزی در مورد آمارهای اقتصادی را قرائت کرد.
مجری با بیان اینکه سهام عدالت، مسکن مهر و افزایش حقوق کارمندان از برنامههای دولت فعلی بوده است، گفت: آیا شما این موارد را ادامه میدهید؟ که موسوی اظهار کرد: متاسفانه در بعضی از روستاها شایعه کردند که اگر فلانی رای بیاورد، حقوقها را کم میکند و سهام عدالت را از بین میبرد. خیر بنده هیچکدام از اینها را انجام نمیدهم هر دولتی که هر تعهدی را بدهد دولت بعدی باید آن را ادامه دهد.
میرحسین موسوی به عنوان اظهارات پایانی خطاب به مردم گفت: آنچه امروز ما را به اینجا رسانده حضور شماست. آخرین صحبتم با شما که تا زمان انتخابات که ارتباطم با شما قطع خواهد شد، این است که یقین دارم حضور شما در صحنه ادامه پیدا خواهد کرد. همه باید مراقب باشیم و حضور سبز، پر از معنویت و روحانیت و همراه با تعادل و نگاه به مقررات و هنجارهای دینی و اعتقادی حفظ کنیم.
موسوی ادامه داد: به این دلیل رنگ سبز را که رنگ اهل بیت است انتخاب کردهایم برای اینکه به اخلاق و رویه ائمه متمسک شویم. دیروز نیز احساس کردم که مردم با یکدگیر مهربانتر شدهاند و باید این فضا را همراه با آگاهی و حضور همه جانبه ادامه دهیم.
وی ادامه داد: در این مدت به دلیل قطع این ارتباط ممکن است با پرونده سازی، جوسازی و مسائلی که متاسفانه شاهد آن بودیم و شما نیز بعضی را شنیدید، مواجه شوید. اهل برگشتن از این راه نیستم نه انصراف و نه برگشت. من همان میرحسین سابق اول انقلاب هستم؛ شرایط جدید را درک میکنم و با این روحیه وارد صحنه شدهام.
وی به بسیجیان و کسانی که ناظر در امر انتخابات هستند گفت که آرا مردم امانت الهی است و مراجع بزرگ و علما هر نوع تخطی به آرا را حرام دانستهاند. یقین دارم کسانی که بر سر صندوقها هستند و بخشی از ملت ما به شمار میروند و پایبند به ارزشها هستند، این امانت را حفظ خواهند کرد.
موسوی در مورد ناظرین کاندیداها بر سر صندوقها گفت: به نظر من دولت باید در این رابطه اجازه دهد. البته خبری را دراین رابطه شنیدهام، دخالت در فعالیت ناظر کاندیداها را به فال نیک نمیگیرم و به دست اندر کاران توصیه میکنم که با مردم راه بیایند.
این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری با تشکر با بسیجیان گفت: بنده یک بسیجی هستم و از بسیجی واقعی حمایت میکنم. افتخار هم میکنم که بسیجی باشم و همانطور که حضرت امام و مقام معظم رهبری فرمودند بر هر بسیجی لازم این است که رایشان برای خودشان پنهان باشد و از آرا مردم مانند ناموس و یک ویعده الهی حفاظت کنند.
موسوی در پایان از حضور سبز همه مردم قدردانی کرد و گفت: انشاءالله بهترین سرنوشت را از سوی خداوند برای خود مقدر ببینیم.
مشاهدن متن کامل
به گزارش ایلنا، مهندس میرحسین موسوی با اشاره به اینکه تمامی نظرسنجیهای اخیر حکایت از جهش رای وی دارد، تاکید کرده است: رفتارهای رئیسجمهوری و طیف هواداران ایشان که مرزهای اخلاقی و اسلامی را زیر پا میگذارند، در واقع واکنش به این واقعیت است که مردم تصمیم خود را گرفتهاند.
میرحسین موسوی در نامه خود با اشاره به موج استقبالهای مردمی تاکید کرد: از آنجا که احتمال میرود در واکنش به اقبال مردمی امواج جدید پروندهسازی و ارعاب مردم و ایجاد تهدید و جوسازی علیه فعالان و طرفداران اینجانب در دستور کار قرار گیرد. از جنابعالی میخواهم به اعتبار مصلحت جمهوری اسلامی ایران اوامر لازم را جهت جلوگیری از فضای یاد شده اعلام تا هوشیاری لازم در نهادهای مسوول بوجود آید.