به گزارش خبر نیوز ، تعیین مهریه های سنگین و نجومی چنان مرسوم شده است که مانند دیگر رسومِ دست و پا گیر، سدی بزرگ بر سر راه ازدواج جوانان شده است. آیا ارزش های وجودی خودمان را با معیار سکه ها می سنجیم و در این بین چه بلاها که بر سر جوانان شیدا و عاشق پیش نمی آید. جوانانی که فقط به فکر رسیدن به معشوقند و دیگر هیچ. و تازه پس از ازواج می فهمند که چه بلایی بر سرشان آمده است.
حال اگر جوانی نخواهد به زندگی زناشوییش ادامه دهد ایا مهریه های سنگین و این سکه ها مانع از فروپاشی زندگیش خواهد شد؟ بی شک خیر، که اگر می شد آمار طلاق به این حد بالا نمی رفت.
جالب است بدانیم که آقای علیرضا افتخاری، خواننده خوش صدای کشورمان، مهریه دختر بزرگش را حفظ 450 غزل از حافظ شیرازی و مهریه دختر کوچکش را حفظ 16 جزء از قران کریم قرار داده است که تا کنون داماد بزرگش 350 غزل حفظ کرده و داماد کوچکش 8 جزء از قرآن کریم را حفظ کرده است.
پیرمرد تنهایی در مزرعه اش زندگی می کرد. او می خواست مزرعه سیب زمینی اش را شخم بزند اما این کار خیلی سختی بود.
تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود ولی چاره ای دیگر نبود تا از او کمک بگیرد.
پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد :
پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال با این وضعیت نخواهم توانست سیب زمینی بکارم. ولی در صورتی هم من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد. من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی.
دوستدار تو پدر.
زمان زیادی نگذشت تا اینکه پیرمرد تلگرافی را با این مضمون دریافت کرد :
پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن، من آنجا اسلحه پنهان کرده ام !
4 صبح فردا 12 نفر از مأموران Fbi و افسران پلیس محلی دیده شدند و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند.
پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهی چه کنی ؟
پسرش پاسخ داد : پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار، این بهترین کاری بود که از اینجا میتوانستم برایت انجام بدهم !
هیچ مانعی در دنیا وجود ندارد. اگر شما از اعماق قلبتان تصمیم به انجام کاری بگیرید
مسلما می توانید از عهده ی آن بخوبی برآیید.
مانع فقط ذهن است !
نه اینکه شما در کجا هستید و آیا انجام کاری حتی در دور دست ها امکان پذیر هست یا نه ...!
این پست در پاسخ به پست یکی از دوستان عزیز با عنواندعا کنید ایران به جام جهانی راه پیدا نکند می باشد.
این دوست ما از راهیابی تیم ملی به دور بعد اظهار نگرانی کرده اند که مبادا مردم ما در اظهار شادمانی گرفتار گناه بشوند
حتما ماجرایی را که دوره قبل اتفاق افتاد یادتان است . مردم از خوشحالی به خیابانها ریختند و دختر و پسرها خوشحالیشان را با در آغوش کشیدن یکدیگر ابراز کردند. آیا ارزشش را دارد که به خاطر خوشحالی چند لحظه خود دست به هر کاری بزنیم ؟! کشور عراق هم سال گذشته وقتی در اسیا به مقام اول رسید درست شب شهادت شروع به رقصیدن کردند ، ایا این کار درست است !
با سلام
لابد نظر شما این است که ما در هیچ امری موفقیت نداشته باشیم تا مردم شاد نباشند تا به گناهی آلوده نشوند !!
اصلا چطور است بازیهای تیم ملی را سیاسی کنیم و در چنین مواقعی ازشان بخواهیم تا ببازند و مردممان در شبهای وفات ناراحت و سوگوار باشند این ماجرا مانند ماجرای نوحه خوانی می ماند که موقع گفتن مرثیه مردم را به سنگ می بست تا آنها را بگریاند.
دوست عزیز!ائمه ما به شیعیانی فهیم و عاقل و عامل به گفته های ایشان نیاز دارند تا یک عده دائماعزادار و گرفتار تحریفات یک عده نوحه خوان بی سوادو افرادی عزلت گزیده و گوشه گیر.
این اعمال و حرکات در حقیقت بیانگر اعتقاد واقعی مردم ماست و مردم را به زور نمی توانیم به بهشت ببریم . یا خیلی ساده بگویم مردم ما دارند دین گریز می شوند چون تصویری که از دین برایشان نشان می دهیم تصویر درستی نبوده است.
دائما سنگ شهدا را به سینه می زنیم و در برابر اظهار نظر هر نویسنده و سخنرانی که در جناح مخالف ما باشد فریاد وااسفا بلند می زنیم که خون شهدا پایمال شد ! ولی کسانی که از بیت المال مثل ارث پدری شان استفاده و بذل و بخشش می کنند تکریم می کنیم و چنانچه از گروهی موجه و خوش سابقه باشند حفظ آنها را برابر با حفظ دین و اسلام قلمداد می کنیم.
حضرت ابراهیم خطاب به بت پرستان: انا بری مما تشرکون
و حلا خیلی از مردم ما برایمان می گویند : ما از اسلامی که شما برایمان معرفی می کنید بیزاریم چه بخواهیم و چه نخواهیم.
خداوند به پیامبرش می فرماید: از غصه این مردم نزدیک بود که خود را هلاک سازید...شما مسئول ابلاغ دین هستید .....و نمی توانید شخصی را که کور است بینا سازید.
و چرا مردم را مقصر نمی دانم ؟
چون این مردم همانی هستند که با اهدای هزاران شهید و جانباز و ....انقلاب را پیروز کردند و هشت سال دفاع مقدس را اداره نمودند در مواقع حساس همواره دولتمردان جمهوری اسلامی را حمایت و یاری کردند و..... پس چرا حالا پس از این همه تبلیغات دینی دارند دین گریز می شوند؟
عامل اولش را خودم می دانم و آن آمریکاست عوامل دیگرش را شما بفرمایید.
تازه اگر کسی دوست نداشته باشد که بهشت برود باید چه کار کند؟
گویند:پادشاهی داشت بادمجان می خورد ندیمش درباره فواید بادمجان مقاله ها برایش خواند.
چون پادشاه از خوردنش سیر شد و به اصطلاح دل زده شد گفت:از بادمجان خوشمان نمی آید!
ندیمش بار دیگر در ذم و نکوهش بادمجان جملات زیادی گفت!
پادشاه رو به ندیمش کرد و گفت :همین حالا تو داشتی بادمجان را تعریف می کردی؟!!!
ندیم گفت: پادشاه به سلامت باد! مرا چیزی گفتن که شما را خوش آید نه بادمجان را!!!!
تا زمانی که کمکهای ایران به کشورهایی همانند آذربایجان و افغانستان و عراق بیشتر از آمریکاست آنها در حمایت از ما جملاتی می گویند و اگر روزی پول بیشتری ازطرف آنها برسد همان روز قید ایران را زده و بر علیه اش سخن می گویند:
بدون شک حمایت کشور دوست و برادر و همسایه مان عراق را از مالکیت امارات بر جزایر سه گانه ایرانی شنیده اید.!!!!
دولت عراق از حق مالکیت امارات بر جزایر سه گانه ایرانی حمایت کرد!!!
البته کار خوب این است که یکی به میخ بکوبند و یکی به سندان ,تا هر دو را همزمان در دست داشته باشند.
قابل توجه مسئولین محترم:احتمالا" شهریه کشور عراق به موقع پرداخت نگردیده است!!!
ای دریغ ! آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم.
کاش به جای سرمایه گذاری در اینگونه کویرها, در داخل کشور و در سرزمینهای حاصلخیز خودمان به فکر کشت و کار می بودیم!!
در اداره ای که ما کار می کنیم سال قبل وقتی اسامی کارکنان نمونه را اعلام کردند همه مان خندیدیم چون همه فکر می کردیم که این طنزی بیش نیست که بعدا" متوجه شدیم نه تنها طنز نیست بلکه عین واقعیت است.
وقتی بعدا" همکاران با رئیس در مورد شاخص های انتخاب سوال کردند گفته بود که از این پس انتخاب کارمند نمونه نوبتی است!!!! و به ترتیب همه معرفی خواهند شد.!!!
وقتی یک روز با رئیس کل در مورد شرایط متفاوت کاری همکاران و یکسان بودن حقوق و مزایا صحبت کردند و اعتراض داشتند مبنی بر اینکه کسی که در قسمت تولید کار می کند بدلیل شیفت بودن و سرو کار داشتن با انواع مواد شیمیایی و آلودگی های تنفسی و صوتی و میدانهای مغناطیسی قوی و... و حساسیت کار و نیاز به دقت و حوصله و استرس با کسی که بصورت روزکار و در قسمت اداری و با قابلیت استفاده از تمام امکانات رفاهی و ورزشی و....از لحاظ حقوق و مزایا فرقی داشته باشد اعلام کردند:آقا شرکت یک سفره گسترده شده ایست که هر کسی به نحوی دارد ارتزاق می کند شما کار خود را بکنید چه کار به بقیه دارید؟!!!
از بررسی دو مورد بالا و با توجه به اینکه انصافا" کشورمان ایران یک سفره گسترده ای است که فقط عده خاصی می توانند بهتر ارتزاق کنند .به عنوان مثال امسال برای مسکن نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مبلغ 250 میلیارد سال اختصاص داده شده که برای هر نماینده 86 میلیون تومان بیشتر نمی رسد با وضعیت خودم که با داشتن بیش از 7 سال هنوز 5 یا 6 سال دیگر باید صبر کنم تا نوبت وام مسکنم فرا رسد تازه آن موقع مبلغ 18 میلیون خواهم گرفت و با این تورم مسکن کمترین قیمت مسکن آن موقع بدون شک بیش از صد میلیون خواهد بود البته نا گفته نماند که بنده ماهانه مبلغ چهارهزاروپانصدتومان به عنوان حق مسکن دریافت می کنم تازه شکر خدا که ما شاغلیم و از شغلمان راضی هستیم.
بنابراین به کاندیداهای عزیز حق میدهم که برای بدست آوردن هر رای سور و میهمانی بدهند یا با پول آرایی را خریداری نمایند یا وعده هایی دهند و.....
از طرفی در اوایل مجلس هفتم خیلی ها ادعا می کردند که این بهترین مجلس یا همان مجلس نمونه ماست همان نمایندگانی که دیگر حوصله شرکت در برخی از جلسات مجلس را هم ندارندو...
پیشنهاد من این است که برای تحقق عدالت اجتماعی و امکان ارتزاق عموم ملت شریف از این سفره گسترده ایران نمایندگی مجلس به صورت نوبتی باشد ونمایندگان از هر قوم و قبیله یا حتی خانواده با کاهش مدت نمایندگی از چهار سال به یک سال انتخاب شوند .
شاید بعضی ها اعتراض کنند که پس تخصص و آشنایی به قانونگذاری و .... چه می شود؟
عرض می کنم وقتی که قرار است هیچ قانونی در کشور اجرا نشود و هر کسی قانون را بر اساس رای شخصی خود تفسیر و اجرا می کند مصوبات مجلس هر چه باشد فرقی نمی کند و این قانون اگر در آن خیری باشد به طبقه از ما بهتران و چنانچه خیری در آن نباشد برای طبقات پایین کشور قابل اجرا خواهد بود.
و من اکنون به کاندیداهای عزیز عرض می کنم که وقتی گذارتان به مجلس عزیز و صندلی های سبزش رسید:
یاد آرید ای مهان زین مرغ زار
یک صبوحی در میان مرغزار
یکی دوسال قبل بود . تاکسی های خیلی از مسیرها جلو ماشین خود دو نفر سوار می کردند.و من خود در این روز نفر دومی بودم که سوار جلو ماشین شدم.یکبار در را بستم ولی احساس کردم خوب بسته نشد دوباره در را باز کردم و بستم.(البته نه اینکه خیلی محکم در را ببندم).
راننده گفت: شاید چون شما می دانید که من به دوباره بستن در حساسیت دارم این کار را انجام دادید!!!؟
گفتم:احساس کردم در خوب بسته نشده بود.
گفت: نه بسته شده بود.
گفتم:نمی دانستم ولی یک بار باز و بسته کردن اضافی در بهتر از این است که مسافرتان بیفتد و هم خود او و هم شما را گرفتار و بدبخت کند.
گفت: نه برای من مشکلی پیش نمی آید بیمه برای این روزهاست دیگه پولش را می دهد!!!!؟
او این حرف را زد و من
سالهاست که در گوش خود آرام آرام
گفتن این حرف او تکرارکنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان
غرق این پندارم که چرا؟
من با هیچ منطقی جوابی برای این شخص نداشتم!
و چند روز قبل یکی از بچه ها تعریف می کرد که راننده تریلی در طی یک تصادف با دو سه ماشین سه چهار نفر را کشته بود در حالی که می توانست به بهای آسیب دیدن جزئی ماشین خود جان آنها را نجات دهد ولی می گفت من چرا خود را به خطر بیندازم بیمه دیه شان را می دهد!!!!
نمی گویم عمل این افراد را با ایثار و از جان گذشتگی شهدا و جانبازان و ... مقایسه کنیم ولی می گویم مفهوم شعر: بنی آدم اعضای یکدیگرند ........ چه شده است.؟
این ملت چه شان شده است؟
ای کاش اگر دین نداریم لااقل آزاده باشیم. ای کاش!!!
چقدر عجیبه ...! آدرس منبعhttp://amisi.parsiblog.com/449582.htm
-چقدر عجیبه که یک ساعت عبادت به درگاه الهی ،دیر و طاقت فرسا می گذره ،ولی 60 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می گذره !
-چقدر عجیبه که 100 تومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه ، اما وقتی که با همون پول به خرید می رویم ،کم به چشم می آید
-چقدر عجیبه که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد ،اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت می گذره !
-چقدرعجیبه که وقتی می خوایم عبادت و دعا کنیم ،هر چی فکر می کنیم ،چیزی به فکرمون نمیاد تا بگیم ،اما وقتی که می خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم !
-چقدر عجیبه که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمان به وقت اضافی می کشه ،لذت می بریم و از هیجان تو پوست خودمان نمی گنجیم اما وقتی که مراسم دعا و خطابه و نیایش طولانی می شه ،شکایت می کنیم و آزرده خاطرمی شویم !
-چقدر عجیبه که خوندن یک صفحه یا بخشی از قرآن سختة ،اما خواندن 100صفحه از پر فروشترین کتاب رمان دنیا اسونه !
-چقدر عجیبه که سعی می کنیم ردیف جلوی صندلی های یک کنسرت با مسابقه رو ،رزرو کنیم ،اما به آخرین صف های نماز جماعت تمایل داریم !
-چقدرعجیبه برای عبادت و کارهای مذهبی ،هیچ وقت زمان کافی در برنامه رومزه خودپیدا نمی کنیم ،اما بقیه برنامه ها رو سعی می کنیم تو اخرین لحظه هم که شده انجام بدیم !
-چقدر عجیبه که شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور می کنیم ،اما سخنان خداوند در قرآن رو به سختی باور می کنیم !
-چقدر عجیبه که همه مردم می خوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنن یا کاری در راه خدا انجام بدن ،به بهشت برن !
-چقدر عجیبه که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه یا ایمیل به دیگران ارسال می کنید ،به سرعت آتشی که
در جنگلی انداخته شود ،همه جا را فرا می گیرد ،اما وقتی که سخن و پیام الهی رو می شنوید دو برابر در مورد گفتن اون فکر می کنید !
آدرس منبع:http://amisi.parsiblog.com/449582.htm
من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق
مدتی بود که فکرم مشغول انتخاب نماینده اصلح بود .با خود می گفتم عجب مملکتی است یک عده دارای تخصصهای متفاوت دارند کلی پول خرج می کنند و سور می دهند و ....که ای مردم شما را به ... ما را به عنوان خدمتگزار خود انتخاب کنید تا برایتان خدمت کنیم البته کاری ندارم که آیا فقط در پست نمایندگی می توان خدمت نمود؟چرا یک عده در پست فعلی خود هیچ خدمتی ازشان ندیده ایم؟
ضمن احترام به بقیه کاندیداها بهتر از شما نیافتم.کسی که در مجلس ششم یک بار تبلیغات نه چندان هزینه دار را انجام داد به عنوان نفر اول به مجلس راه یافت و در مجلس هفتم دیگر تبلیغات نکرد چون به نظر حقیر عملکرد چهارساله تان برای همه معلوم بود لذا در مجلس هفتم بدون تبلیغات باز نفر دوم بودید .نماینده ای که موضع گیری هایش بر اساس منافع شخصی و حزبی اش نبود بلکه بر اساس مصالح جامعه و وظیفه نمایندگی اش بود .بارها از عملکرد دولت و بعضی از وزرا چه در دولت قبلی و چه در دولت فعلی انتقاد کردید و آنها را جهت سوال به مجلس کشاندید و حتی یک بار چک سفیدی را که در بررسی تخلفات یکی از شرکتها برایتان داده بودند به مجلس آوردید و نشان همه دادید.تا چه رسد به اینکه مثل بعضی ها به فکر برج سازی و ... باشی.
و تازگیها جمله ای گفته بودید که واکنش برخی از رسانه ها و تریبونها را در پی داشت و آن توهین به امام حسین (ع) بود!!!
نمی دانم آیا استیضاح از یک وزیر توهین به ایشان است یا انجام وظیفه یک نماینده برای تنویر افکار وی و بقیه است!
حالا گیرم که این وزیر فرد بسیار کار درست و در دولت خدمتگزار باشد .
آیا از عملکرد ائمه و پیامبران انتقاد نمی شد و آیا این توهین به ایشان بود و یا نشانه اینکه شاید بعضی از مردم حکمت انجام بعضی از افعال ایشان را نمی دانستند و پس از سوال و جواب توجیه می شدند.
آیا تمامی فرمانروایان و والی ها و فرماندهانی که ائمه انتخاب می کردند همه معصوم بودند !!!و اگر چنین بودبه عنوان نمونه ماجرای نامه امام علی (ع) به یکی از فرمانروایان به عنوان نمونه که خانه ای گرانقیمت خریده بودند و در مجالسش عده ای ثروتمند جمع می شدند و از فقیر و فقرا خبری نبودبرای چه بود؟!!!
با اینحال وقتی که شما گفتید: وظیفه من اقتضا می کند که از کابینه دولت استیضاح کنم حتی اگر این کابینه کابینه امام حسین(ع) باشد(که نیست) صرفا" برای تاکید بر وظیفه نمایندگی تان بود.بعضی ها آن را دستاویزی قرار دادند و در تریبونها جار و جنجال براه انداختند تا شما را تخریب نمایند.
ولی بنده اعتقادم بر این است که اگر تمامی تاریکیهای جهان باهم جمع گردند روشنایی یک شمع کوچک را نمی توانند ازش بگیرند.
تا آنجا که من اطلاع داشتم رزمنده ای با چند سال حضور در میادین جنگ و با 40 یا 45 درصد جانبازی هستید ولی چرا به شما عدم التزام عملی به اسلام نسبت داده اند نمی دانم!
تا دیروز هنوز فکر می کردم که اسمتان رادر لیست کاندیداها خواهم یافت ولی نبودید شما از زیر مسئولیت سنگین خدمتگزاری و نمایندگی مردم راحت شدید وما از داشتن یک نماینده به تمام معنا محروم شدیم(هر چند که شاید شما هم عیب و ایرادی هم در کارهایتان بوده باشد ولی در مقایسه با عملکرد مثبت تان قابل اغماض بودند).
در برگ رای خودم ردیف اول که به شما اختصاص داشت باز اسمتان را نوشتم ردیف دوم را با توجه به اختلاف زیاد شما و دیگر کسانی که انتخاب کرده بودم باز به شما اختصاص دادم و بعد از آن اسامی سایر کاندیداها یی را که در نظر داشتم نوشتم.
این نوشته من فقط بخاطر این بود که در برابر عده ای که سعی کردند بناحق شما را تخریب کنند سکوت نکرده باشم که سکوت در برابر ظلم به منزله رضایت از آن است و این کمترین کاری بود که می توانستم انجام بدهم.
برای شما عزیز آرزوی سلامت و توفیق روزافزون در تمامی عرصه های زندگی و خدمت به مردم استان و ایران عزیز می نمایم.سرفراز و پیروز باشید – یا علی
آدرس سایت دکتر اکبر اعلمی akbaralami.com