امروزه مسلمانان به علت دوری از قرآن وتعالیم آن، از قافله ی تمدن بشری عقب افتاده اند و با وجودی که دارای جمعیتی بیش از یک میلیارد می باشند، خود باخته اند و از تفرقه میان خود به شدت رنج می برند، دشمنانشان بر آنان مسلط شده اند و در عمل به جای پیروی از دستورات قرآن، از اوامر قدرتهای بزرگ که دشمن دین و قرآن آنها می باشند، پیروی می نمایند و این در حالی است که پیروی از دستورات قرآن آنان را از این ذلت نجات خواهد داد و شکوه وعظمت گذشته را به آنها باز خواهد گرداند. پشت کردن به قرآن در این دنیا برای مسلمانان، ذلت و خواری را برای آنها به بار آورده است و در روز آخرت نیز شکایت پیامبر از آنها را به دنبال خواهد داشت، در آن روز که امت محمد (ص) از زبان پیامبرشان این شکایت را می شنوند که پروردگارا قوم من این قرآن را از خود راندند.(فرقان/30) امروزه به رغم تبلیغات وسیعی که در کشورهای غربی علیه اسلام و مسلمانان وجود دارد، روز به روز به تعداد کسانی که با تحقیق درباره ی قرآن به دین اسلام می گروند، افزوده می شود.
این افراد با توجه به حقایق و تعالیم شگفت انگیز قرآن و بدون توجه به زندگی مسلمانان امروزی به حقانیت دین اسلام پی می برند و جالب این که عده ای از آنها بعد از پذیرش دین اسلام اعلام می کنند که مسلمانان خود از تعالیم قرآن و اسلام فاصله گرفته اند و خدا را شکر گذارند که قبل از آشنایی با مسلمانان، با قرآن و حقیقت اسلام آشنا شده اند. مطالعه و بررسی قرآن با انصاف و بدون تعصب باعث شده است که بسیاری از محققین غربی به حقانیت قرآن ایمان بیاورند و تعدادی از آنان نیز به دین اسلام مشرف شوند اما متأسفانه موج تبلیغات ضد اسلام در غرب و مشکلاتی که برای تبلیغ دین اسلام در این کشورها وجود دارد، باعث دوری عامه ی مردم از مطالعه در مورد حقیقت قرآن و اسلام شده است و کتابهای محققین خود آنان نیز که به اسلام گرویده اند و یا حد اقل حقایقی از آن را بیان نموده اند، در جامعه نفوذ وانتشار زیادی ندارد. اما باید مطمئن بود که خورشید همواره زیر ابر نمی ماند و چراغ الهی هرگز خاموش نمی شود. توجه به قرآن و تحقیق در مورد آن از دوره ی رنسانس تا دوران معاصر مورد توجه ی تعدادی از دانشمندان غربی قرار گرفته است و آنان بعد از پی بردن به عظمت قرآن، نظرات جالبی را بیان نموده اند که بیان تعدادی از این نظرات خالی از لطف نیست :
1. گوته می گوید : اگرچه ما همواره از قرآن روی برمی گردانیم و در همان مرحله ی اول از آن اظهار تنفر می نماییم اما آن خیلی زود ما را به سوی خود جذب کرده و شگفت زده می نماید و در نهایت ما را وادار می کند که در مقابل آن سر تعظیم و احترام فرود آوریم. سبک و اسلوب قرآن و هماهنگی و توافق آن با محتوا و هدفش محکم و استوار، بسیار عالی و باشکوه، با هیبت و سرسام آور و دارای رفعتی حقیقی و ابدی است. ازاین رو این کتاب در تمام زمانها، تأثیری نیرومند از خود به جای می گذارد.
2. ولتر می گوید : اگر تمام قرآن را از اول تا آخر آن بخوانید، یک کلمه ی کودکانه در آن نخواهید یافت. قرآن درحقیقت مجموعه ای است از پندهای اخلاقی، دستورهای دینی، راز ونیاز به درگاه خداوند، تحذیر و تشویق جهانیان و شرح سرگذشت فرستادگان خدا.
پیرمرد تنهایی در مزرعه اش زندگی می کرد. او می خواست مزرعه سیب زمینی اش را شخم بزند اما این کار خیلی سختی بود.
تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود ولی چاره ای دیگر نبود تا از او کمک بگیرد.
پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد :
پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال با این وضعیت نخواهم توانست سیب زمینی بکارم. ولی در صورتی هم من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد. من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی.
دوستدار تو پدر.
زمان زیادی نگذشت تا اینکه پیرمرد تلگرافی را با این مضمون دریافت کرد :
پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن، من آنجا اسلحه پنهان کرده ام !
4 صبح فردا 12 نفر از مأموران Fbi و افسران پلیس محلی دیده شدند و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند.
پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهی چه کنی ؟
پسرش پاسخ داد : پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار، این بهترین کاری بود که از اینجا میتوانستم برایت انجام بدهم !
هیچ مانعی در دنیا وجود ندارد. اگر شما از اعماق قلبتان تصمیم به انجام کاری بگیرید
مسلما می توانید از عهده ی آن بخوبی برآیید.
مانع فقط ذهن است !
نه اینکه شما در کجا هستید و آیا انجام کاری حتی در دور دست ها امکان پذیر هست یا نه ...!
نخستین سؤالى که در اینجا مطرح میشود، معناى میهمانى خداى سبحان در این ماه و میزبانى او از دوستانش است. مگر همه مردم در همه اوقات، میهمانان خدا نیستند که بر سر سفره الهى فرود آمدهاند؟
به علاوه، پایه میهمانى، همان خوردنى و آشامیدنىاى است که میزبان براى میهمان فراهم مىکند . پس، این چه ضیافتى است که پرهیز از خوردن و آشامیدن، نخستین شرط آن است؟
پاسخ این سؤال، از تحلیل واقعبینانه حقیقت انسان و شناخت بنیادهاى وجودى او به دست مىآید . انسان از نگاه اسلام، ترکیبى از جسم و جان است. همانگونه که جسم انسان براى تداوم وجود خویش نیازمند غذاهاى مادّى است، هویّت و حقیقت انسانىِ او نیز نیازمند غذاهاى معنوى از سنخ خود است.روشن است که خداوند سبحان، میهمانى رمضان را براى پذیرایى از جسم و وجود مادّىِ دوستانش فراهم نساخته است؛ چرا که بدنهاى آنان، مثل همگان، در ضیافت همیشگى خدایند، و به تعبیر سعدى شیرازى:
ادیم زمین، سفره عام اوست چه دشمن بر این خوان یغما، چه دوست(1)
این در حالى است که اغلب دشمنان خدا از این سفره گسترده، بیش از دیگران بهره مىبرند. نتیجه، این که: ارزش پذیرایى از جسم و تأمین خواستههاى مادّى، هرگز به پاى تأمین نیازهاى معنوى نمىرسد، به خصوص که قرآن کریم تصریح مىکند: اگر بیم آن نبود که همه مردم به کفر بگروند، کافر به بالاترین امکانات مادّى، نایل مىشد:
«وَ لَوْ لاَ أَن یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَن یَکْفُرُ بِالرَّحْمَـنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَ مَعَارِجَ عَلَیْهَا یَظْهَرُونَ * وَ لِبُیُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَ سُرُرًا عَلَیْهَا یَتَّکِـئونَ * وَ زُخْرُفًا وَ إِن کُلُّ ذَ لِکَ لَمَّا مَتَـعُ الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ الْأَخِرَةُ عِندَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ»(2)؛ اگر بیم آن نبود که مردم (در، گمراهى) امّتِ واحد شوند، براى خانههاى کسانى که به خداوندْ کافر مىشوند، سقفهایى از نقره و نردبانهایى قرار مىدادیم که از آن بالا بروند* و براى خانههایشان درها و تختهایى که بر آن تکیه زنند، قرار مىدادیم * و [نیز] انواع زیورها را . همانا همه اینها کالاى زندگى دنیایى است و سراى آخرت نزد پروردگارت براى تقواپیشگان است.
رمضان آمد و آهسته صدا کرد مرا
مستعد سفـــر شهر خدا کرد مرا
از گلستان کرم طرفه نسیـمی بوزید
که سراپای پر از عطر و صفا کرد مرا
نازم آن دوست که با لطف سلیمانی خویش
پــــله از سلسـله دیـــو دعــا کـــــرد مـــرا
فیض روحالقدسم کرد رها از ظلمات
همرهـی تا به لـب آب بقـا کرد مـرا
من نبودم بجز از جاهل گم کرده رهی
لایـــق مکتب فخــر النجبا کـــرد مـــرا
در شگفتم ز کرامات و خطاپوشی او
من خطا کردم و او مهر و وفا کرد مرا
دست از دامن این پیک مبـارک نکشم
که به مهمانی آن دوست ندا کرد مرا
زین دعاهاست که با این همه بیبرگی و ضعف
در گلـستــــان ادب نـغمـــه ســرا کــــرد مـــرا
هر سر مویــم اگـر شـکر کند تـا به ابــد
کم بود زین همه فیضی که عطا کرد مرا
شعر از : فتحالله اسلامینیا
فرازهایی از بیانات پیامبر اکرم )ص( در آستانه ماه مبارک رمضان
ای مردم!
ماه خدا همرا با برکت و رحمت و مغفرت به شما رو کرده است.
ماهی که نزد خداوند بهترین ماههاست روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعتهایش بهترین ساعات.
ماهی که شما به مهمانی خدا دعوت شده اید و خداوند شما را عزیز داشته است.
نفسهای شما در این ماه ثواب تسبیح دارد و خواب شما ثواب عبادت ،اعمالتان مقبول و دعاهایتان مستجاب است.
پس با نیتهای صادقانه و دلهای پاکیزه از خداوند بخواهید که توفیق روزه داری و تلاوت قرآن
را به شما مرحمت فرماید.
چرا که بدبخت کسی است که نتواند از فرصت این ماه استفاده کند و از آمرزش محروم گردد. .
هنگامی که تشنه و گرسنه شدید بیاد تشنگی و گرسنگی قیامت بیفتید.
به فقیران و محرومان با صدق و صفا کمک کنید به پیران و بزرگسالان احترام بگذارید.
کودکان را مورد محبت و مهربانی خود قرار دهید.
به خویشان و بستگان مهر ورزید و زبانهای خود را از آنچه نباید گفت باز دارید.
چشمانتن را از آنچه حلال نیست بپوشانید و گوشهای خود را از صداها و سخنان حرام ببندید. .
با یتیمان مهربانی کنید تا دیگران با یتیمان شما خوش رفتار باشند.
از گناهان توبه کنید و پس از هر نماز دستهای خود را به دعا بلند کنید زیرا که وقت نماز بهترین وقتهاست و خداوند در این وقت نظر خاصی به بندگان دارد.
هر که از شما روزه داری را افطار دهد گناهانش بخشیده می شود اگر چه به نصف خرما یا جرعه آبی باشد. .
کسی که در این ماه نماز مستحبی بجا آورد برات نجات از دوزخ را خواهد گرفت و هر که در این ماه نماز واجبی را ادا کند ثواب هفتاد نماز را به او خواهد داد.
هر که در این ماه بسیار بر من صلوات بفرستد خداوند ترازوی اعمال شایسته او را سنگین خواهد فرمود.
کسی که در این ماه یک آیه قرآن بخواند ثواب کسی را دارد که در ماههای دیگر تمام قرآن را خوانده باشد.
ای مردم! درهای بهشت در این ماه بر روی شما باز است از خداوند مهربان بخواهید تا بر روی شما نبندد و درهای جهنم بسته شده است از خداوند بخواهید بر روی شما نگشاید .
بی سعی وعمل در هوس حور و بهشتیم
با کوشش ما باغ جنان ،مزدکمی نیست!
ب
بگذر زنوایی که در آن زیر وبمی نیست
نقش ستم از ماست شکایت مکن از دوست
در بارگه معدلت او ستمی نیست
ما مسلمانان امروزی همه اش دنبال یک میانبر می گردیم که ما را مستقیم به وسط خوشبختی پرت کند دنبال کاری می گردیم که پشت میزی نشسته و فقط پول درو کنیم دنبال عبادتی می گردیم که با کمترین زحمتی بهشت را بر ما واجب گرداند بی اینکه خاطر خود را با فکر همسایه و زیردست و فقرا و .... آزرده سازیم.
و اکنون ای امام زمان ما!آیا شما چنین اسلامی را برای ما به ارمغان خواهید آورد؟!!!
اگرنه شما را متهم می کنیم که دین و اسلام نوی آورده ای!!!!
گویند: دو تا واعظ بودند که مثل بعضی از مساجد و دسته جات امروزی مان با هم رقابت داشتند رقابتی که گاه به دشمنی می انجامد و دشمن جان هم می شوند گویا با هم پدر کشتگی دارند!مثلا" آن مسجد چرا مراسمش با شکوهتر از مال ما شد یا چرا از آن سخنران صاحب نام دعوت کردند لابد می خواستند روی ما را کم کنند و ....!
یکی از این دو واعظ دائم می گفت مصلحت خداوندی در این بوده که تاکنون امام زمان ظهور نکرده اند و هر وقت که مصلحت ایجاب کنند خداوند دستور به ظهور امام می کنند.......
ولی دیگری او را متهم به گناهکاری می کرد و می گفت لابد از ترس عواقب گناهانش است که جرات ندارد ظهور عاجل را آرزو کند و... و ما منتظران واقعی هستیم و در آتش فراق می سوزیم و ....
شب خواب دید که امام ظهور کرده اند و با اشتیاق به استقبالشان رفتند و او را به خانه خود دعوت کردند ولی امام فرمودند تمام اسباب و وسایل خانه ات را از راهی بدست آورده ای که زیاد حساب حرام و حلالش را نکرده ای لذا اول باید همه شان را دور بریزی .آن مرد قبول کرد و بعد از انجام آن کار دوباره از امام دعوت کردند .امام فرمود :در خرید خانه و حتی در امر ازدواجت با آن خانم هم خیلی مرتکب گناه و دروغ و حرام و.... شده ای لذا باید از همه شان دوری کنی تا مستعد دوستی ما شوی که در این وقت مرد فریاد کشید که تو چه امام زمانی هستی که می خواهی مرا از زندگی ساقط کنی گویا کس دیگری هستی و برای من نقشه ای داری و ......تا چشم باز کرد دیگر کسی را ندید و....
ای امام ما ! از شما که پنهان نیست خیلی از ما آمادگی ظهورتان را نداریم
از مال و منالمان بگوییم که برای بدست آوردنش کلی دروغ گفتیم و فیلم بازی کردیم و حتی شغلی که بدست آوردیم با پارتی و رشوه و پایمال کردن حقوق دیگران بوده و آن گاه که سرکاری رفتیم بنای کارمان بر کار کمتر وبهره مندی و حقوق بیشتر بوده است تنها امری که در کارمان مهم است کلاس کار و بهره مندی بیشتر از امکانات اداره و حقوق و مزایای بیشتر است و بس و چونبرای بدست آوردن کاری که لایقش نبودیم دست بدامان بقیه بودیم پس یک عمر چاکر آنها بودیم نه ارادتمند و مرید شما.
پیش ما کسی عزیز است که پست مهمتربا درآمد بیشتری دارد نه کسی که گمنام است و کارش پیش بقیه بی کلاس است و ... هر چند که کارش درست بوده و حقی از کسی ضایع نکرده باشد.
به مسیحیت خرده می گیریم که عباداتشان را محدود به یک روز کرده اند و با اعتراف می خواهند بارگناهانشان را بشورند.و خود هر گناهی که می کنیم انتظار داریم که با یک زیارت رفتن یا یک عزاداری یا دادن خیرات تمام گناهانمان بخشیده شود و بهشت بر ما واجب گرددبی آنکه از کارکرد قبلی خود پشیمان گشته و سعی در جبران آن نماییم و.....
حتی وقتی انتظار دیدارتان را داریم هیچ وقت انتظار نداریم که به شکل یک فرد عادی شما را زیارت کنیم بلکه دوست داریم که در شکل شخصی با پست مهم با صورتی که مثل ماه می درخشد و لباس عربی دارد و در آستین ذوالفقار دارد و .....غافل از آنکه ائمه در زمان حیاتشان از لحاظ ظاهر و پوشش به صورتی بودند که اگر کسی در جمع وارد می شد سوال می کرد که کدامیک از شما رسول خدا یا ولی امر مسلمین هستید؟
حال ما مانند کسانی است که می گفتند : چطور امکان دارد این شخص رسول خدا باشد در حالیکه ما از لحاظ مال و منال و قبیله و .... بهتر از ایشان هستیم.
امیدواری خوب است رجا خوب است و اصلا" آدمی به امید زنده است ولی آنهم حدی دارد باید تمام سعی و تلاش خود راکرد و بعد در نتیجه به خدا امیدوار بود .
امام علی(ع) صبح تا شب کار می کرد قسمت عمده شب را به رسیدگی به فقرا و یتیمان و راز و نیاز می پرداخت با این حال در خوف و رجا بود . امید و رجای ما باید چنین باشد.نه اینکه هر کاری و هر گناهی که از دستمان برمی آید انجام دهیم و بعد با یک زیارت یا عزاداری یا خیرات خداوند را مدیون خود دانسته و بهشت را بر خود واجب می دانیم و اگر روزی در حال خواندن نماز سرحال بودیم انتظار داشته باشیم که بر ما وحی نازل گردد یا به دیدار ائمه نائل گردیم و...
یکی از رفقا می گوید: ما همه اهل بهشتیم اگر بگذارند!!!
حافظ خام طمع شرمی ازاین قصه بدار عملت چیست که مزدش دو جهان می خواهی؟!
برای همه ما که دغدغه دینی داریم شاید جای سوال باشد که چرا مسلمانان پس از آنهمه نفوذ و انتشاراسلام رو به افول گذاشتند و در حالیکه پیشرفتهای علمی در آن زمان بیشتر در انحصار مسلمانان بود و دانشمندان اسلامی آن زمان هنوز هم برای خیلی ها در غرب چهره ای شناخته شده هستند . چرا در زمان کنونی تمام کشورهای اسلامی جزو کشورهای عقب افتاده یا حداکثرجزو کشورهای در حال توسعه هستند؟!!!
عوامل داخلی موثر در افول مسلمانان(در زمان حکومت امویان).
***تبدیل حکومت اسلامی به حکومت استبدادی و موروثی که حاکمان به جای اجرای احکام الاهی تابع هوا و هوس فردی خود بودند
***از بین رفتن مساوات و برابری که یکی از ارکان مهم نظام اسلامی است درحالیکه قرآن و سنت ÷پیامبر تمامی امتیازها را ملغی و ملاک را بر پرهیزگاری قرار داده بود
*** اختصاص درآمد حکومت به تجمل و خوشگذرانی حکومت بجای صرف آن در امور عمومی....
***استفاده از قوه قهریه برای نابودی مخالفان دستگیری حبس شکنجه کشتار و گاه قتل عام.....
***گرایش به تجمل در زندگی خوراک لباس خانه و...
***می گساری زن بارگی کنیزکان آوازه خوان و مدیحه سرایی به سبک و سیاق دوران جاهلیت ....
و در کنار عوامل داخلی فوق عوامل خارجی
*** کینه شدید غیر مسلمانان نسبت به مسلمانان بدلیل موفقیتهای چشمگیر آنها در جنگهای متعدد و فتح مناطق وسیعی از اروپا و...
***تهاجم فرهنگی اروپاکه در طی برنامه ای طولانی مدت تخم رخوت بی اعتقادی و بی اعتنایی را در جامعه مسلمانان پاشیدو تهی ساختن جامعه اسلامی از درون به عنوان مثال:
+++ چهره های سرشناس مسلمانان به گردشگاههای مجلل و زیبای مسیحیان می رفتند تا علاوه بر گردش به تماشا و لذت بردن از دختران مسیحی نیز بپردازند
+++ باده گساری به امری عادی در بین مسلمانان تبدیل شد و هرکه ازاین کار سرباز می زد او را کهنه پرست و متعصب خطاب می کردندو...
+++ مسجد تنها به جایگاه افراد سالخورده تبدیل شده بود و در عوض مراکز عیش و نوش مملو از جوانان بودو..
+++ رواج فساد اداری و رشوه و اختلاس و...
+++ بی توجهی نسبت به صنعتگران دهقانان و کارگران و..
وعوامل درونی دیگر
*** استبدادپادشاهانی که برای توجیه قدرت خود از ایدئولوژی نیز مدد می جستند و نظریه خدادادی بودن قدرت خود را مطرح کرده و سعی در انتقال حکومت از نسلی به نسل دیگربه عنوان یک خاستگاه مقدس و آسمانی داشتند و تبلیغ اینکه خدمت به شاه خدمت به خداست و فرمان پادشاه نیز فرمان خداست با هدف نهادینه سازی رعب و وحشت مافوق بشری در قلب رعایا تا اندیشه طغیان را به مخیله راه ندهند و..
*** دنیاگرایی تحجر و دور شدن از اسلام راستین و ثروت هنگفت خلفا و امراو...و ظهر جریاناتی که یکی نظریه حسبنا کتاب ا... و دیگری حسبنا احادیثنا و اخبارنا را طرح کردند و جریانی که در قالی تقدس مساله معرفت ناپذیری و دست نایافتنی بودن آموزه های قرآنی را مطرح کردند و...
و گسترش اهل تصوف در برابر اهل شرع و پیروان عقل که عقل و استدلال را برای وصول به حقیقت ناکافی می شمردندو گاه ازآن به عنوان حجاب شناخت و معرفت خداوند یاد می کردند
در حالیکه هر کجا تعقل و تفکر محکوم به ایستایی باشد طبعا"جمود و تحجر نیز تقویت خواهد شد.
برداشتی از کتاب -فرهنگ و تمدن اسلامی دکتر علی اکبر ولایتی
اگر بدلیل ریز بودن نوشته ها قادر به خواندن آنها نبودید تنها کافی است که تصویر نوشته ها را در رایانه خود ذخیره نموده و بعد مطالعه فرمایید.
این پست در پاسخ به پست یکی از دوستان عزیز با عنواندعا کنید ایران به جام جهانی راه پیدا نکند می باشد.
این دوست ما از راهیابی تیم ملی به دور بعد اظهار نگرانی کرده اند که مبادا مردم ما در اظهار شادمانی گرفتار گناه بشوند
حتما ماجرایی را که دوره قبل اتفاق افتاد یادتان است . مردم از خوشحالی به خیابانها ریختند و دختر و پسرها خوشحالیشان را با در آغوش کشیدن یکدیگر ابراز کردند. آیا ارزشش را دارد که به خاطر خوشحالی چند لحظه خود دست به هر کاری بزنیم ؟! کشور عراق هم سال گذشته وقتی در اسیا به مقام اول رسید درست شب شهادت شروع به رقصیدن کردند ، ایا این کار درست است !
با سلام
لابد نظر شما این است که ما در هیچ امری موفقیت نداشته باشیم تا مردم شاد نباشند تا به گناهی آلوده نشوند !!
اصلا چطور است بازیهای تیم ملی را سیاسی کنیم و در چنین مواقعی ازشان بخواهیم تا ببازند و مردممان در شبهای وفات ناراحت و سوگوار باشند این ماجرا مانند ماجرای نوحه خوانی می ماند که موقع گفتن مرثیه مردم را به سنگ می بست تا آنها را بگریاند.
دوست عزیز!ائمه ما به شیعیانی فهیم و عاقل و عامل به گفته های ایشان نیاز دارند تا یک عده دائماعزادار و گرفتار تحریفات یک عده نوحه خوان بی سوادو افرادی عزلت گزیده و گوشه گیر.
این اعمال و حرکات در حقیقت بیانگر اعتقاد واقعی مردم ماست و مردم را به زور نمی توانیم به بهشت ببریم . یا خیلی ساده بگویم مردم ما دارند دین گریز می شوند چون تصویری که از دین برایشان نشان می دهیم تصویر درستی نبوده است.
دائما سنگ شهدا را به سینه می زنیم و در برابر اظهار نظر هر نویسنده و سخنرانی که در جناح مخالف ما باشد فریاد وااسفا بلند می زنیم که خون شهدا پایمال شد ! ولی کسانی که از بیت المال مثل ارث پدری شان استفاده و بذل و بخشش می کنند تکریم می کنیم و چنانچه از گروهی موجه و خوش سابقه باشند حفظ آنها را برابر با حفظ دین و اسلام قلمداد می کنیم.
حضرت ابراهیم خطاب به بت پرستان: انا بری مما تشرکون
و حلا خیلی از مردم ما برایمان می گویند : ما از اسلامی که شما برایمان معرفی می کنید بیزاریم چه بخواهیم و چه نخواهیم.
خداوند به پیامبرش می فرماید: از غصه این مردم نزدیک بود که خود را هلاک سازید...شما مسئول ابلاغ دین هستید .....و نمی توانید شخصی را که کور است بینا سازید.
و چرا مردم را مقصر نمی دانم ؟
چون این مردم همانی هستند که با اهدای هزاران شهید و جانباز و ....انقلاب را پیروز کردند و هشت سال دفاع مقدس را اداره نمودند در مواقع حساس همواره دولتمردان جمهوری اسلامی را حمایت و یاری کردند و..... پس چرا حالا پس از این همه تبلیغات دینی دارند دین گریز می شوند؟
عامل اولش را خودم می دانم و آن آمریکاست عوامل دیگرش را شما بفرمایید.
تازه اگر کسی دوست نداشته باشد که بهشت برود باید چه کار کند؟
- شعر تساوی -
معلم پای تخته داد می زد
صورتش از خشم گلگون بود و
دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان بود
ولی آخر کلاسی ها لواشک بین خود تقسیم می کردند
وان یکی در گوشه ای دیگر ((جوانان)) را ورق می زد
برای آن که بی خود های و هوی می کرد و با آن شوق بی پایان
تساوی های جبری را نشان می داد
با خطی خوانا به روی تخته کز ظلمتی تاریک
غمگین بود
تساوی را چنین نوشت
(یک با یک برابر است)
از میان جمع شاگردان یکی برخاست
همیشه باید یکی به پا خیزد
به آرامی سخن سر داد
تساوی اشتباهی فاحش و محض است
معلم مات بر جا ماند
و او پرسید:
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آیا باز یک با یک برابر بود؟
سکوت مدهشی بود و سوالی سخت
معلم خشمگبن فربیاد زد
آری برابر بود
و او با پوزخندی گفت:اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آن که زور و زر به دامن داشت بالا بود
وانکه قلبی پاک و فاقد زر داشت
پایین بود….
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آن که صورت نقره گون چون قرص مه می داشت
بالا بود
وان سیه چرده که می نالید
پایین بود
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
این تساوی زیر و رو می شد
حال می پرسم یک اگر با یک برابر بود
نان و مال مفت خوران از کجا آماده می گردید؟
یا چه کس دیوار چین ها را بنا می کرد؟
یک اگر با یک برابر بود
پس که پشتش زیر بار فقر خم می شد؟
یا که زیر ضربت شلاق له می گشت؟
یک اگر با یک برابر بود
پس چه کس آزادگان را در قفس می کرد؟
معلم ناله آسا گفت:
بچه ها در جزوه های خویش بنویسید:
یک با یک برابر نیست…..
کسی که ـ خدای نخواسته ـ عزیزی از دست داده باشد، وقتی در کلاس حاضر میشود، حواسش پیش عزیز از دست رفته است. درس میخواند، گوش میدهد، اما عمق دلش پیش او است. یا کسانی که در آتش محبت و عشق به محبوبی میسوزند، در عین حال که به کارهای روزمرهشان میپردازند اما دلشان متوجه محبوبشان است. کسانی هم که خدا را شناختهاند، جمال و جلال الهی را کمتر از مخلوقاتش نمیدانند. به همین دلیل، بیش از آن که به مخلوقات محبت پیدا کنند، به خدا محبت میورزند و وقتی محبت پیدا شد دل نمیتواند سراغ محبوب نرود؛ زیرا به طور طبیعی، دل متوجه محبوب است:
«الذینَ امَنوا أَشَد حُبّا لِلّه؛ مومنان محبتشان به خدا بیشتر از دیگران است.»
اگر چنین سعادتی نصیب انسان شود و محبت خدا در دلش جا بگیرد و ریشه بدواند، آن وقت یاد خدا کردن کار مشکلی نیست که برعکس، اگر لحظهای غافل شود مثل این است که گم شده بزرگی دارد.
حضرت علی علیهالسلام میفرماید:
«بدانید که شما قدرت آن را ندارید (که مثل من باشید) ولی با اجتناب از محارم، کوشش، پاک دامنی و خود نگهداری مرا یاری رسانید»
باید تلاش کنیم مثل آنها بشویم. انسان وقتی بداند چنین افرادی هم وجود دارند، از خدا میخواهد به او توفیق دهد که گاهی از این حالات پیدا کند. البته مقرّبان هم درجاتی دارند، حتی انبیا علیهمالسلام نیز در یک مرتبه نیستند و با یکدیگر فرق دارند. بعضی از اولیای خدا اگر توجهی به غیر او پیدا کنند آن را برای خودشان یک گناه میدانند؛ زیرا همیشه در حضور خدا هستند؛ در حالی که ما فقط نماز را حضور در مقابل خدا میدانیم و در حالات دیگر، به فکر کار، درس، بحث، خانه و فرزندمان هستیم. بعضی از بندگان خدا همیشه او را حاضر میبینند، عالم را محضر الهی میدانند و همیشه خودشان را با خدا روبرو میبینند. بنابراین اگر توجهی به غیر او پیدا کنند، استغفار مینمایند. خداوند در وصف آنان میفرماید:
«رجالٌ لاتُلهِیهم تِجارَة و لابَیْعٌ عَن ذکرِاللّه ؛ مردانی که تجارت و معامله، آنان را از یاد خدا غافل نمیسازد.»
ادامه مطلب